نیاسخالستیکه، مفهوم جمعبستکنندهای است، که جریانهای گوناگون فلسفة کتالیکی را متّحد نموده، به تجدید سخالستیکة عصر میانگی میکوشد. نیاسخالستیکه در ابتدای عصر 19 پیدا شده است. احیای تامیزم در اسپنیه (x. بلمیس) و ژرمنیة میانة عصر 19 (ا. کلیایتگین) باعث پیدایش نیاسخالستیکه گردیده است. نیاخالستیکه از نیمة دوّم عصر 19 وسیع انتشار مییابد. پپه لیف 13 در اینسیکلیکه (وعظ)-ا خود تعلیمات فامة اکوینی را یگانه فلسفة حقیقی کتالیسیزم اعلان نمود. بعد نفوذ پیدا نمودن این نکته اشکیشاف نیاخالستیکه اساساً با راه و روش نیاتامیزم صورت گرفت.
در اسپنیه و رفگ عنعنههای سخالستیکی انکشاف یافتند، که از عقیدههای فیلسوف اسپنی ف. سوریس برمیایند. نیاسخالستیکه در شرایط امروزه به جز تامیزم و سوریسیزم، باز یک قطار مکتبهای گوناگون فلسفی را در بر میگیرد. همة این مکتبها میکوشند، که تعلیمات تامیزم را با جریانهای نوین افکار ایدهآلیستی آمیزند. امروز مسئلة از جهت فلسفی اساسناک نمودن احکام کلیسا، برطرف کردن تأثیر متریالیزم و پنتییزم در انکشاف مدنیت، تأمین حکمرانی کتالیسیزم و به شکل نو درآوردن دانش و رسم و آیین مقصد اساسی نیاخالستیکه است.