نیاپازیتیویزم، یکی از جریانهای اساسی فلسفة برجوزی عصر 20، شکل امروزة پازیتیویزم. نیاپازیتیویزم در بین رویههای اساسی فلسفة حاضرة برجوزی نفوذ زیاد داشته، بیشتر در بین اهل علم پهن شده است. نیاپازیتیویزم با نامهای گ و-ناگون مشهور است: پازیتیویزم منطقی، ایمپیریزم منطقی، اتمیزم منطقی، تحلیل منطقی، آپیرسیانلیزم، فلسفة علم و غیره. ضمناً، بسیاری نامها از کسادی بازار فلسفة برجوزی شهادت میدهد.
جریان پازیتیویزم جدید، که سالهای 20-30 عصر ما تشکّل یافته، سالهای 40-50 به اوج انکیشاف رسیده است، با فلسفة مخیزم چندان رابطة مستحکم نداشته باشد هم، در حلّ مسئلة عاید به موقع فلسفه در سیستم معرفت انسان عنعنة پازیتیویزم آخر عصر 19 و ابتدای عصر 20-را ادامه داد. نیاپازیتیویزم (پازیتیویزم منطقی) تجزیه و تحلیل زبانهای طبیعی و مصنوع علمی را موضوع اساسی فلسفه و منطق متیمتیکی را «آلات محنت» فیلسوف اعلان کرده، عیناً مثل مخستان تمام مسئلههای عنعنوی فلسفه (با اصطلاح خاسهاش-«میتفیزیکی) را به صفت پروبلمهای بیاساس و ساخته به قلم داد.
قیدة پازیتیوی در باب آن که گویا از ابژکتیویّت جهان خارج مسئله گذاشتن اقدام کاملاً بیاساس متافیزیکیست، خود عقیدة کاملاً بیاساس است. نیاپازیتیویزم موجودیّت ریلیّت ابژکتیوی و مضمون ابژکتیوی نظریة فیزیکی را انکار میکند و از این رو، دچار تنقید فیزیکهای مشهور گشته است. نیاپازیتیویزم مثل مخیزم ایدهآلیزم سوبژکتیویست. مضمون سوبژکتیوی نیاپازیتیویزم را در پرنسیب اساسی آن-پرنسیب سنجشپذیری نیز روشن دیدن ممکن است. در نیاپازیتیویزم پرنسیب سنجشپذیری معیار حقیقت اعلان شده است.
مفهومی، که مضمون آن در تجربة حسی بیواسطه سنجیده نمیشود، به عقیدة نیاپازیتیویزم حقیقت نیست. مثلاً، مفهومهای قوّه، قانونهای علم، سببیت و غیره مضمون ریلی ندارند، زیرا آنها سنجشپذیر شده نمیتواوند. نیاپازیتیویزم مضمون ابژکتیوی نظریههای علمی، یعنی حقیقت ابژکتیوی را انکار میکند نظریههای علمی را یک نوع سازش بین عالمان میداند و توسط کانوینسیانلیزم باز به سوی ایدهآلیزم سوبژکتیوی رو میآرد.
بوهران عمومی فلسفة برجوزی نیاپازیتیویزم را نیز فرا گرفته است. فیلسوفان نیاپازیتیویست برای نجات یافتن از این بحران پرنسیبهای نو به نو میبافند. امّا این همه زوری بیهوده بوده، نقصان اساسی گناسیالاگی نیاپازیتیویزم را برطرف کرده نمیتواند.
دبیات: آ س ا م ی م. ، بالتهیف مسکو، متریالیزم دیالکتیک، دوشنبه 1974؛ اساسهای فلسفة مارکسیستی، دوشنبه، 1976؛ نرسکیی ا. س. ، ساوریمینّыی پازیتیویزم، مسکو، 1961؛ شوыریف و. س. ، نیاپازیتیویزم ا پرابلیمы ایمپیریچیسناگا آباسناونیه نوک، مسکو. 1966؛ ساوریمینّه ا ایدهآلیستیچیسکیه گناسیالوژی، رزدیل i، مسکو، 1968؛ ساوریمینّیه برجوزنیه فیلاسافیه، مسکو، 1972.