نیاکنتچیگی، جریان ایدهآلیستی، که نیمة دوّم عصر 19 در ژرمنیه تحت شعار «به قفا، رو به کنت!» پیدا شده است. شعار مذکور را آ. لیبمن و ف. ا. لنگی به میان گذاشتهاند. نیاکنتچیگی در فرنسیه (ش. رینوی، املین) ، اتلیه (کنتان، تاکّا) و روسیه (ا. ا. وّیدینسکیی، گ. ا. چیلپناو-«مارکسیستان لیگلی») نیز انتشار یافته است.
نیاکنتچیان عنصرهای متافیزیکی و ایدهآلیستی فلسفة کنت را تکرار کرده، انکشاف دادند و به همین منوال عنصرهای متریالیستی و دیالکتیکی آن را انکار نمودهاند. پیروان نیاکنتچیگی هنگام شرح تعلیمات کنت «چیز در خود» را میپرتایند یا به طور سوبعیکتیوی و ایدهآلیستی ایضاح میدهند. مکتبهای مربورگی (نگرید به مکتبهای فلسفی) و فرییبورگی نیاکنتچیگی را نیز تکمیل دادهاند. مکتب یکم به مسئلة شرح ایدهآلیستی مفهومهای علمی و کتگوریهای فلسفی دقّت جدّی داده، آنها را ترکیب منطقی میداند.
مقسد اساسی مکتب دوّم را مسئلة از نظر تعلیمات کنت اساسناک نمودن مقابلگذاری علمهای طبیعتشناسی و جمعیّتشناسی، کوشش دانستشونده بودن حادثههای اجتماعی تشکیل میدهد. ریویزیانیستها و آپّارت و نستان انتیرنتسیانل 2 (ه. بیرنشتیین، م. عدلیر، ک. فارلیپدیر) hیاکنتچیگی را در مبارزه به مقابل مارکسیزم استفاده بردند. ولاديمير الیه لنین و و. گ. پلیخناو به ریویزیانیزم نیاکنتچیگیزربة هلاکتآور زدند. در شرایط امروز نیاکنتچیگی در فلسفة برجوزی، بعضی جریانهای عکسیالوژی و مخصوصاً شاخة کنتچیگی نفوذ دارد.