معلومات آخرین
Home / مدنیت و صنعت / نیکرساو نیکاله‌ای الکسی‌افیچ

نیکرساو نیکاله‌ای الکسی‌افیچ

نیکرساو نیکاله‌ای الکسی‌افیچ (10. 12. 1821، محل نیمیراف، حاضره ولایت وینّیتسه-8. 1. 1878، پیتیر­بورگ) ، شاعر روس، ارباب ادبیات. سالهای بچگی نیکرساو در دیهه گریشنیوا (حاضرة دی­هة نیکرساو) نزدیک یراسلول، در ملک پدرش گذشته است. در آن جا او از حیات دهقانان باخبر شد. سالهای 1832-37 در گیم­نزیة یراسلول تحصیل کرد. سال 1839 کوشش کرد، که به انیویرسیتیت پی­تیربورگ داخل شود (سالهای 1839-40 شنوندة اختنیاری به حساب می‌رفت). از یاری پدر محروم بود و کمبغلانه عمر به

cap می‌برد. شعرهایش از سال 1838 چاپ شده‌اند.

سال 1840 مجموعة شعرهای نیکرساو «آرزوها و آوازها» به طبع رسید، که در آن شعرهای نوشاگیردانه و خام نیکرساو چمعاوری شده بودند. این مجموعه به تنقید سخت و. گ. بیلینسکیی دچار شد و مؤلف آن را نابود کرد. ammo نیکرساو روح‌افتاده نشده، به کار ایجادی باز قویتر قمر بست و حکایه‌ها، پاوستها، پیسه‌ها، مقاله‌ها دایر به تئاتر و فیلیتانها نوشتن گرفت. سالهای 1842-43 با بیلینسکیی و محفل او رابطه پیدا کرد. نیکرساو با مقاله‌های تنقیدی و تقریضهایش در مبارزه‌های بیلینسکیی برای رئالیزم و خلقیت ادبیات روس هم‌صف گردید. نیکرساو در «ساوریمینّیک» همچون محرر و تشکیلاتچی کووه‌های ادبی مهارت ظاهر نمود؛ حتّی بعد ریکتسیة سیاسی 1848 نیکرساو برای نگاه داشتن تمایل دموکراتی جرنل کار بسیاری کرد. در این دوره رمانهای او «سه مملکت آدم» (1848-49) ، «کول مُرده» (1851، با همراهی ا. یه. پ­په‌یوه، که زوجه‌اش شد) نشر گردیدند. این رمانها روح دموکراتی داشتند. سالهای 60 استعداد نیکرساو همچون شاعر خلق، هجونویس، فاشکنندة «بالانشینان»، حمایتگر دهاتیان ستمدیده رونق گرفت. سال 1856 مجموعة نیکرساو «شعرها» از چاپ برآمد، که خلق را آشکارا ب

 

فعالیّت گرجدنی و روالیوتسیانی دعوت می‌کرد و همچون منیفیست ادبیات پیشقدم روس قبول گردید. در وضعیت روالوتسیانی سالهای 1859-61 در اشعار نیکروساو موضوع دهات موقع می‌گیرد. شعرهای «اندیشه»، «دفن»، و داس­تانهای او «دهقانبچه‌ها» (1861؛ ترجمة تاجیکی‌اش 1953) ، «سرمای بینی‌سرخ» (1863) از محبّت شاعر به دیخقان روس سرشارند. در این دوره اعتبار نیکرساو در بین جامی-آ.ع. روس، مخصوصاً جوانان پیشقدم و هادیمان روالوتسیانی آن خیلی افزود. سال 1868 به نیکرساو میسّر شد، که جرنل «آتیچیستوینّыی زپیسک» را به دست گیرد. در این جا بابهای داستان «در روسیه آسوده کیست»، داستانهایش در بارة دسامبریستها: «بابا» (1870) ، «زنهای روس» (1872-73) و هجویة «معاصران» (1875-76) به طبع رسیدند. در این اثرها و اشعار لیریکی موخیمترین علامت سالهای 70، که از شدّت گرفتن حرکت خلقچیگی روالیوتسنانی، «به خلق نزدیک شدن» عبارت بود، افاده یافته است. شاعر در سالهای آخر حیاتش، که پُر از محنت پرمشقت ایجادی، تشویشهای جرنل و کارهای جمعیّتی بودند، به کس­لی وزنین گرفتار شد. با وجو­د آن «سرودهای واپسین» خود را نوشته، از راه تیکرده‌اش، از محبّتش به خلق روس با همان الهام شاعرانة سابقش حکایت کرده است. مراسم دفن نیکپساو به نمایش خلقی دموکراتی مانند شده بود.

شیعر نیکرساو، که در زمی­نة انکشاف پیشینة ادبیات روس به وجود آمده، عنعنه‌های ایجا-دی پوشکین، لیرمانتاو و گوگول را دوام می‌داد، پیشرفت عظیم حیات خلق روس را، که در راه مبارزة آزادی‌خواهی بیدار شده بود، انعکاس کرده است. از این رو شاعر در بین نویسندگان ریلیست عصر 19 روس مقام علی‌حده اشغال کر­ده است. نیکرساو نه تنها غم خلق را می‌خورد، بلکه با دهقانان روسیه یک شده بود، از نام و زبان آنها سخن می‌گفت. موضوع خلق، دهقانان، که برای ادبیات روس نو بوده، به واسطة کارکتر و تیپهای گوناگون افاده یافته است، از شعرهای اوّلین نیکرساو «فایتون سه‌اسپه و «وطن» تا داستانهای کلان ایپیکی و مراجعتی     لیریکی پیش از مرگش به خلق روس-خلاصه تمام ایجادیات شاعر را فرا می‌گیرد. تا نیکرساو هیچ کس غم و قشّاقی دهات را این درجه خقّانی تصویر نکرده است («فکر و خیال در پیش در درآمد»، ترجمة تاجیکی‌اش 1953؛ «آرینه، مادر عسکر»، «بزم آسمان‌کف») و هیچ کس در حیات خلق این قدر جهتهای خوب و کارکترهای بر-جسته و مقتدرا را ندیده است (دریه، متریانه، سویلیی، ارمیل، گیرین).

همة اثرهای نیکرساو اندیشه در بارة خلق و تقدیر او می‌باشند. در لیریکة پرمضمون و درمتیکی نیکرساو مسئلة خذمت به خلق جای نمایایه را اشغال می‌کند («جوانمردی یک‌ساعته»، 1860). قسمت وزنین زن روس همیشه در مرکز دقّت نیکرساو بود. این موضوع هم در لیریکه و هم در داستانهای او در بارة دسامبرستان: «کنیزخانم والکانسکیه»، «کریزخانم تروبیتسکیه» انعکاس یافته است. در این داستانهای تاریخی واقعه‌های گذشته در علاقه‌مندی با تقدیر خلق و ایده‌آلهای روالیوتسیانی خلقچیگی سالهای 70 افاده گردیده است. داستان «در روسیه آسوده کیست» (1866-76) ایجادیات نیکرساو را جمع‌بست می‌نماید. این داستان انسیکلوپدیة حقیقی حیات عصر 19 خلق روس بوده، با غایه بزرگ، تحلیل و تنقید اجتماعی روزگار، که از نظر خود دهقانان داده شده است، کس را به وجد می‌آرد. مهمترین علامت ایجادیات نیکرساو رویة هجوی آن می‌باشد. نیکپساو از فاش نمودن منصبداران زبانباز، برجویهای نوپرست و منافقان گذرا («قصیدة معاصر»، «سرود گهواره») به هجوی تیز و تند تمام ساخت سیاسی، پامیشیکان کریپاستنایی، لیبرالها، سینزورة پادشاهی، آزادی بردروغ مطبوعات گذشته است («سرود در بارة آزادی سخن»، «مرافعه» و غیره).

نیکرساو شاخکاریهای هجو روس را ایجاد کرده است: «وقتهای آخر» (1871) و «معاصران» (1875-76). نیکرساو شاعر خقیقی ملّی روس بوده، همه ثروت زبان خلق و فلکلور را به شعر داخل کرد، پرازیزمها، سبکهای گوناگون نطق و آخنگهای سرود را جسورانه استفاده برد. شعر نیکرساو، که در آن روح گرجدنی و بدیعیت بلند با هم سخت پیوندند، به انکشاف منبعدة شعر کلاسیکی و شعر ساویتی روس نیز تأثیر سودمند رسانیده است. خانه-موزی نیکرساو در لنینگراد(از سال 1946) و باغ-موزی او در دیهه کربیخة ولایت یراسلول (از سال 1947) گشاده است. ترجمة اشع­ار نیکرساو به زبان تاجیکی از سالهای 30 آغاز یافته است. اوّلین ترجمه‌های اشعار نیکرساو به قلم م. تورسون‌زاده، ا. دهاتی، ج. سوهیل و دیگر تعلق دارند. ایجادیات نیکرساو به نظم معاصر تاجیک تأثیر دارد. به توفیل نظم نیکرساو آهنگهای گرجدنی و اساسهای خلقیت شعر معاصر تاجیک باز هم مستخکمتر گردید.

اسناونی: شعرها، استالین‌آباد. 1938؛ شعرهای منتخب، استالین‌آباد، 1953؛ در راس­سیه آسوده کیست (بابها از داستان) ، دوشنبه 1982.

دبیات: ستیپناو ن. ل. ، ن. ا. نیک­رساو. جیزن ا توارچیستوا، 2 ازدنی، مسکو، 1971؛ ن. ا. نیکرساو ا لیتیرتوره ن­راداف ساویتسکاگا سایوزه، اریون، 1972.

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …