نظریة کاسمالاگییست، که در آن مرحلههای اوّلین انکشاف کاینات تام تعبیر فیزیک یافتهاند. عالم بلژیکگی جارج لیمیتر نتیجة مشاهدههای استرانامی ایدوین حبّل را تحلیل و ترکیب فیزیک کرده به خلاصه آمد، که کاینات در گذشتة دور در یک پالت فوقالعادّه زیچ بود و با مرور زمان به جوبیش آمده، سخت ترکید و در نهایت کار به حالت حاضره رسید (عالم بیایست وسیعشونده). اوّلین تحقیقات کاسماگانی لیمیتر مثل کارهای ا. ا. فریدمن به زودی فراموش شد و فقط پس از 20 سال از نو مورد نظر گردید. فیزیک امیریکایی گ. ا. گماو به کامیابیهای نوین فیزیکة ید را تکیه نموده، مسئلة آغاز جریان وسیعشوی کاینات را از سر نو تحقیق کرده برآمد. اصلاً او را پروبلم تشکّل طبیعی و پهنشوی المنتهای خیمّیوی در کیهان به خود جلب کرده بود.
شرت و شرایط فیزیکی برای تشکّل المنتهایی وزنین لازم را همجیهته آموخته، عالم به خلاصه آمد، که المنتهای مذکور تنها در گذشتة دور، در زینههای اوّلین تحوّل کاینات، در صورتی که مادّة کیهانی در حالت بغایت زیچ و فوقالعاده تفسان بود، به وجود آمده میتوانستند. در نت-جه گ. ا. گماو تکامل فرضیة لیمیتر را روا دانست. بنا به «مادیل تفسان» گماو، «تخم کیهانی» لیمیتر ذاتاً از انبوه نییترانهای بسا جفس عبارت بود (یک سانتیمتر مربّع این نخستمادّه ملرد-ها تُن وزن داشت!). در نتیجة ترکش تخم مذکور باشد، یک نوع النگة بیمثل و مانندی به وجود آمد، که حرارتش به 3 ملرد درجه میرسید. عنیقترش، این حرارت کایناتیست، که سنّش برابر 20 سان است، یعنی سخن در بارة شرایط فیزیکی میرود، که 20 سان بعد از «ترکش بزرگ» به عمل آمده است. اگر سنههای از این هم بروقتّر ترقّیات کاینات را نظر افکنیم، عیان میگردد، که متیریة کیهانی در حالتهای از این هم گرمتر (سوزانتر) بوده است. بنیاد المنتهای شیمیایی عیناً در دوام اوّلین 30 دق. «حیات» کاینات تشکّل یافته است: پارههای تخم ابتدای
نییترانهای علیحده در نوبت خود به الکترونها و پراتانها جدا شدهاند و ثانی این ذرهها به نییترانهای باقیمانده پیوست شده، یدراهای اتمهای آینده را به وجود آوردهاند.
مادیل تفسان گماو بر خلاف بیشترین مدلهای دیگر کاسمالاگی ابسترکتنهاد نبود، بلکه فرضیة کانکریتی استرافیزیکی بود، که راههای تفتیش و سنجش خلاصههای خود را مقرّر میکرد. چنانچه، گماو پیشگویی نمود، که در فضای کیهان باقیماندههای نخستافکنیشات هنوز هم هستند؛ همکاران او الفیر و ژرمن باشند، مقرّر نمودند، که اگر آثار النگة ابتدایی در حقیقت هم هنوز باشد، پس هرار. حاضرة وهای از روی شکلة کیلوین به 5 درجه برابر است. با وجود چنین خلاصههای دقیق و عیان فیزیک، تنقیقات گماو و شاگردان او از دایرة اعتبار اهل علم بیرون ماند. البتّه آن سالها (1946-1948) رادیوسترانامیه هنوز در گهواره بود و تجهیزات حسّاس و دقیقّاری قیدگیری نداشت، که این قدر افکه-نشاط سست را آشکار کرده تواند. ‘
ز این رو هم فیزیکها پی برساختن نقشههای نو «ازل» کوشیدند. چنانچه، اکهد. یه. ب. زیلداویچ به نام «مدل خنک» را پیشنهاد نمود، که موافق آن پلزمة ابتدایی، یا اگر آبرزناک کرده گوییم، اتالة ذرههای نخستین عالم از آمیختن پراتانها، نییترانها و نییتریناهای خنک عبارت بود. سه سال پس (1964) ا. د. ناویکاو و ا. گ. داراشکیویچ دو مادیل امکانپذیر «ازل» مدل تفسان و مدل خنک را به هم مقایسه نموده، راه سنجش عملی آنها را مقرّر کردند. سپیکتر افکنیشات ستارهها و منبعهای کیهانی را آموخته، عالمان به خلاصه آمدند، که اندازهگیری استرافیزیک در دیپزان کوتاه رادیوموجها (در فاصلة از 0، 06 سم کشیده تا 30 سم) گره مسئله را خواهد گشاد: اگر باقیماندههای افکنیشات اوّله، یعنی شعاعهای گرمی، که پلزمة ذرههای نخستین از خود برآورده بود، کشف کرده شوند، پس مدل تفسان درست است و اگر آنها یافته نشوند، این علامت درستی مدل خنک میبود.
در این زمان یک گروه متخصصان امیریکایی در پرینستان با راهبری فیزیک معروف رابرت دیکّی، بیخبر از تحقیقات پیشینة گماو، الفیر و ژرمن، از سر نو مدل تفسان «ازل» را پیشنهاد نمودند. اصلاً آنها رفتار مدل «لپّنده» (وسیع و فشردهشونده) را تدقیق میکردند و دانستن میخواستند، که در مورد مذکور کاینات از یک حالت به حالت دیگر چه خیل میگذرد. عالمان امیریکایی این مسئلة مهم فیزیکی را اندیشه نموده، خلاصه برآوردند، که کاینات حاضره در آغاز ترقّیاتش در حالت فشردشده بوده، حرارتش به 10 ملرد درجه میرسد. با عبارة دیگر، کاینات «کورة آتشافشانی» را میماند، که ذاتاً محیط بغایت زیچ و تفسان بوده، از خود سیل کلان نور گرمی را میف-کند. متخصصان پرینستانی اینن پی دریافتن باقیماندة اَنه همین افکنیشات شدند، که میبایست تا مکان و زمان ما آمده رسد.
عزای گروه تحقیقاتی ر. دیککی از لبارتاریة فیزیکی پلمیر ر. گ. رالّ و د. ت. ایلکینسان همان زمان به اختراع و آزمایش دستگاه قیدگیر شروع نمودند، تا که افکنیشات گمانزد را آشکار سازند. ولی هنوز دستگاه آنان تییار نشده و از آزمایش نگذشته بود، که ارنا پینزیس و رابرت ایلسان یک افکنیشات نامعلوم را به قید گرفتند: آن ناوابسته به سمت نظر یکزیل «شوقون» کرده، به رادیوعلاقه خلل میرساند. اندازهگیریهای منبعدة رالّ و ایلکینسان، هاوالّ و شییکشفت و دیگران با کمال عنیق اثبات کردند، که مشاهدههای پینزیس و ایلسان تصادفی نبوده، بلکه عیناً گواهی آنند، که در فضای کیهان باقیماندههای افکنیشات نخستین هستند؛ فقط وهای اکنون خیلی خنک شده است (درجة حرارتش همگی 3 درجة کیلوین).
نه همین طور مدل «کاینات تفسان» در عمل ثابت شد. ا. پینزیس وa ر. ایلسان برای کشف افکنیشات باقیمانده با مکافات نابیل سرفراز کرده شدهاند (سال 1978).
د .: تورسوناو ا. ، بند فلک، د. ، 1976؛ همان م و ه ل ل. ، فیلاسافیه ا ساوریمینّیه کسمولوژی. م. ، 1977؛ 3 ا ل-د آ و ا چ یه. و. ، ن آو ا ک آ و ا. د. . ستراینی ا ایوالیوتسیه وسیلینّایی، م. ، 1975؛ س. وییبیرگ. پیروыی تر مینوتы. م. ، 1981.