نوروز عید باستانی و عنعنوی خلقهای ایرانی (بعدتر در بین دیگر خلقهای غیریارانی نیز جاری شده است) ، که به روز اوّل سالشماری شمسی-1-ام فروردین (حمَل) یا 21 مارت سالشماری میلادی راست میآید. نوروز را در بعضی جایها «عید سر سال» و «عید سال نو» نیز مینامند. تقریباً 3 هزار سال مقدّم پیوسته به انکشاف دهقانی پیدا شده، منبعد تکمیل و رواج یافته است. تاریخ تشکّل نوروز با اساطیر کاسماگانی عاید به طبیعت مورنده (در زمستان) و زندشونده (در بهار) وابسته بوده است. در عهد هخامنشیان به حکم عنعنه درآمده، به عید رسمی ایرانیان تبدل یافت. اکثریّت اساطیر و روایتهای باستانی آغاز جشن نوروز را به جمشید نسبت میدهند.
در آسیای میانه و ایران از عصر 7 تا میلاد تقویم اوستایی جاری بود. موافق این تقویم سال را به 12 ماه 30 روزه تقسیم کرده بودند. هر 30 روز ماه نامهای مخصوص داشت، که یکی از آن روزها با نام آن ماه همنام بود و آن روز را جشن میگرفتند. از این 12 جشن 3-تاش از سبب آن که در این روزها حالت طبیعت تغییر مییافت، مهمتر شماریده میشد. جشن اوّل بهار را نوروز، جشن اوّل تیرهماه را مهرگان، جشن روز 10-م ا به-منماه (30 ژانویه)-را، که پنجاه روز پیش از نوروز میآمد، سده میگفتند. جشن نوروز اییام برابر شدن شب و روز، هنگام احیای طبیعت، آغاز موسم بهاری کشت و کار دهقانی بوده، نسبت به دیگران جشنها اعتبار بیشتری داشت.
در بارة چند روز جشن گرفتن نوروز عقیدههای مختلف موج و-دند. موافق معلومات ابوریهان بیرونی شاهان ساسانی نوروز را شش روز جشن میگرفتند. آنها روز اوّل نوروز را با قبول و پذیرایی مردم میگذرانیدند. روز دوّم منصبداران و دولتمندان را قبول نموده، صحبت میآراستند. روز سوّم موبدان (روحانیان اهل زردشت) ، روز چهارم اهل دربار، روز پنجم فرزند و خویش و تباران را پذیرایی میکردند. روز ششم، که رسید، خود شاه نوروز را عید میکرد. برای همین هم جشن روز ششم را نوروز بزرگ نامیدهاند. باید قید کرد، که در آسیای میانه، ایران، آذربایجان نوروز را 13 روز جشن میگرفتهاند و روز 13-م از منزل خود به بیرونی شهر به سیل میبرآمدهاند، که آن را حالا در «ایران «سینزدهبدر» مینامند.
ربها بعد استیلای آسیای میانه و ایران کوشش کردند، که جشن-های قدیمه و عنعنوی خلقهای محللی را از بین برند. ولی خلق به تزییج و ممانعت اجنبیان نگاه نکرده، نوروز را جشن میگرفت. عربها ناعلاج نوروز را «سنّت جمشید» نامیده، به جشنگیریاش اجازت دادند. به عوض هفت شین (شکر، شمع، شربت، شراب، پینّی، شیر، شانه) هفت سن جاری شد: دسترخوان را با هفت نوع نعمت، که با حرف سن شروع میشد، آرا میدادند: سرکا، سبزی، سوماق، سنجیت، سر، سیب و سپند. در بعضی خانههای به جای سوماق و سپند سبزه، سمنک یا سنبوسه حاضر میکنند. در عهد سامانیان برای رونک عنعنههای باستانی خلق تاجیک و خلقهای دیگر ماوراءالنهر و خراسان شرایط مساعد فراهم آمد. در این دوره نوروز و سده و مهرگان وسیع جشن گرفته میشدند. موافق معلومات ابوبکر موهمّید نرشخی نوروز را اوّل کشاورزان در روز 1-ام فروردین، بعد پنج روز مغان (آتشپرستان) عید میکردند، که از این رو «نوروز کشاورزان» و «نوروز مغان» مینامیدند. اکثر شاعران عصرهای 10-11 در وصف نوروز، مهرگان و سده شعرها آفریده-اند. نوروز در عهد غزنویان، سلچوقیان، خوارزمشاهیان و حتّی بعد استیلای مغول از طرف خلق محنتکش باطنطنه عید کرده میشد. مردم به پیشواز نوروز تییاری میدیدند، خانهها را روبوچین کرده، تازه نگاه میداشتند و آرا میدادند. 25 روز پیش از نوروز در ظرفهای مخسوس گندم و عدس سبزانیده، در روی دسترخوان میگذاشتند و آمد کشت دهقانی را از روی حالت و سبزش آنها پیشبینی مینمودند. به استقبال این جشن طعامها، هلوای و شیرینیهای گوناگون میپختند. خانهای نوروزی را با هفت نوع میوه، سمبوسه و نانهای گوناگون زینت میدادند. از هفت درخت میوه هفت شاخچه بریده، روی دسترخان مینهادند. در سمرقند و بخارا، خجند و حصار، قراتیگین و درواز، بدخشان و کولاب و دیگر جایها عیدگاههای مخصوص وجود داشت. هرگونه دلخوشیها و بازی و سیرهای خلقی برگزار میگردید (در بعضی ناحیههای خازیرة تاجیکستان، از جمله در لنینآباد نوروز را 21 مارت نه، بلکه 7 مارت جشن میگیرند).
پس ای ریف. کب. سوسیالیستی اکتبر این جشن کهن مضمون نو پیدا کرد. حالا برادران ازبک، آذربایجانی و دیگر خلقهای کوکز مس-ل تاجیکان 21-22 مارت نوروز را طنطنوار قید مینمایند. روزهای اد
در شهر و دهات ضیافتها برپا میکنند، میرقسند، شعر و سرود می-خوانند، حشرها تشکیل نموده، شهر و دیههها، راه و جویها را به ترتیب میآورند، نهالها میشنانند. در این جشن مردم از روی عنعنه قبر گذشتگان خود را زیارت میکنند، آن را به ترتیب میاندازند، آدمان یکدیگر را با عید تبریک مینمایند، به مهمانی تکلیف میکنند، جوانان در جایهای خوشمنظره سیر میکنند. نوروز در زمان ما به عید آغاز نیک، محنت، عید نظم، طرب و نشاط، جوانی و دوستی خلقها تبدل یافته است.
امر خییم، ترکتتы، م. ، 1961؛ اهمداف ر. ، نوروز عالمافروز، د. ، 1978.