نقّاشی (از ار. -نقشکننده، صورتگر) ، نقشکشی، هنر آفریدن نقش، محصول ایجادی صنعتکاران خلقی و کسبی، یکی از نمودهای قدیمی صنعت عملی خلق. یادگاریهای معماری و بازیافتهای apxeoلیگی اسیای میانه شهادت میدهند، که نقّاشی در این جا زمانهای قدیم رواج یافتهاسگ. انکشاف هنرهای معماری، کولا-لی، مسگری، زرگری، قالینبافی و کشیدهدوزی به ترقّیات نقّاشی نیز مساعدت کردهاند. نمونههای نادیر نقش و نگاری، که در نتیجة خفریات آرشیالوگی از ترمذ، ورخشه، افراسیاب، پنجکینت و دیگر محلها یافت شدهاند، از مدنیّت بلند گذشتگان ما گواهی میدهند. در عمل نقّاشان (یادگاریهای معماری، ظرفخا، متاعها و اسبابهای گوناگون روزگار و غیره)-ا محلهای مختلف کشورمان مانندی و عمومیتی به نظر رسد هم، در شهر و محل اسلوب xocu نقّاشی دارد. عادتاً، استاهای سنگتراش، کندهکار، کشیدهدوز و غیره از طرحی، که نقّاشان تییار کردند، استفاده میبرند و یا خودشان نقش میکشند.
مسلن، در اوراتپّه استا محمّدروف ناصری همچون نقّاش بامهارت شهرت یافته است. از نقشهای او کندهکار معروف استا ابولکریم استفاده میبرد. بسیار نقّاشان، از چومله استاها یعکوب و یوسف روفاوها، میرمقسود سالییف، غفور منثوراو، میرزارهمت عالماو و دیگر، با کندهکاران همکاری میکردند. آخر عصر 19 و ابتدای عصر 20 نقّاشی در آسیای میانه خیلی رونق یافت (مخصوصاً در وادیهای زرف-شان و فرغانه). در این وادیها صنعت نقّاشی به درجهای معمول بود، که حتّی ساکنان دیهههای دوردست وادیهای زرافشان (دردر، درغ، زیراوتک و غیره) و حصار (دیهه راحتی) برای نقش و نگار بناهای گوناگون استاهای اوراتپّه، خجند و سمرقند را دعوت میکردند.
خانههای استقامتی تیپ کهنه و مسجدهای بالاآب زرافشان را اساساً نقّاشان اوراتپّگی آرا میدادند. نمونههای برجستهترین صنعت نقّاشی خلق تاجیک در یادگاریهای معمارن شهرهای سمرکند و بخارا و بلخ و هرات دیده میشوند. در پنجکینت اسلوب کندهکاری و نقّاشی استاهای سمرقند موشادیده میگردد. نقش و نگار شفت خانه در ریانهای کوهی جنوب تاجیکستان نیز معلوم بود. یادگاریهای معمارن عصر 19 و ابتدای عصر 20-مسجدهای خاولینگ، بلجوان، کنگورت و دیهه چیرتک ریان ریگر با صورتها و علامتهای رمزی زینت یافتهاند.
در دیهه یمگ (pیان وخان بدخشان) خانة استقامتی وجود دارد، که پیش از روالوتسیه ساخته شوده است و در پامیر یگانه بنایست، که شفت آن را با (مصوّره و نقشها (اسپ، گاو، ماهی، آدم، آفتاب، گلها) و نوشتهجات عربی آرا دادهاند. نقّاشان تاجیک در ایجاد خود اساساً از رنگهای لاجورد، آسمانی، زرد، سرخ، سفید و سیاه استفاده میبرند. نقّاشان به هموار بودش جای نقشکشی اعتبار مخصوص میدهند، چون که این حالت در جالبتر و پرجلاتر برآمدن نقش و نگار اهمیت کلان دارد. سخیمن نقش، اخته، مویقلمهان از پشم هیوانهای گوناگون تییارکردشده و رنگهای مختلف واسطههای اساسی عمل نقّاااهی است. نقّاشان تاجیک عنعنههای بهترین خونرمندان و صنعتکاران گذشته را ایجادکارانه ادامه داده، صنعت نقاشی را باز هم بیشتر تکمیل میدهند. در سنع-ات امروزة تاجیک عنعنههای نقّاشی اساساً در آرایش بناهای مدنی و معرفت (چایخانه، ریستارن، کلوبها) استفاده میشوند. آرایش چایخانههای «راحت»، «فراغت»، ریستارن «تاجیکستان» (دوشنبه) ، قصر مدنیّت کالخوز به نام س. عورونخوجهیف (pیستارن خجند) ، ریستارن «گل بادام» (کانیبادام) ، چایخانة «دلآرام» (اسفره) و غیره نمونههای عالی صنعت نقّاشی معاصر میباشند.