معلومات آخرین
Home / زیست شناسی / نجاد اصل، نسب

نجاد اصل، نسب

نجاد اصل، نسب، گروه آدمان تاریخاً در محل مویین تشکّل‌یافته را گویند، که در یک وقت پیدا شده‌اند. یگانگی پیدایش آنها با علامتهای مشترک مارفالاگی و فیزیولوژه افاده گردیده، به اندازه‌ای در حدود مویین تغییر می‌یابند.

گوروههای اساسی نجاد انسانیّت حاضره از روی نجاد به سه گروه اساسی جدا می‌شود: اروپایی، زنگی و مغولی. اروپایسورتها با موی موجدار یا ملایم راست، پوست نسبتاً سفید یا گندمگون، سیرموی بدن (از جمله ریش و مویلب) و عضوهای تناسل، بینی باریک برجسته، لبان نازک خود فرق می‌کنند. به زنگیها موی سیاه جنگیله، پوست سیاه، چشمان محدّب، برجستگی جاغها، بینی پهن و لبال غفس خاسند. به م و-غولسورتها موی سیاه درشت راست، پوست زردچتاب، چشم تنگ می‌شی رویی و بینی پچق خاسند. هندیان امریکا از روی پیداش و بسیار علامتها به نجاد مغولی نزدیکند.

نه همة انسانیّت حاضره به این سه گروه نجاد داخل کرده می‌ش­وند. در آسیای جنوب و شرقی، آکی­نیه (اقیانوسیه) و استرالیا گروههای آدمانی زندگی می‌کنند، که از روی بعضی علامتها (پوست سیاهچه‌تاب، بینی پهن، لبان غفس) به زنگیهای افریکه نزدیک بوده از آنها با مویهای موجدار، سیرموی بدن و عضوهای تناسل و غیره فرق می‌کنند. این قبیل آدمان را بعضی عالمان نجات چارم (اوسترلیسورتها) حساب می‌کنند. دیگر انتراپالاگها اوسترلیسورتهای و زنگیها را از یک نجات کلان ایکوتاری (زنگی و اوسترلی) می‌دانند. بعضی عالمان (مثلاً، انتراپالاگ ساویتی و. پ. الکسی‌اف) ثابت می‌کنند، که اوسترلیسورتها اقداد زنگیهای و اروپایسورتها بوده‌اند. منبعد از این نجاد زنگیهای و اروپایسورتها جدا شده‌اند.

نجاد اروپایی، که اوّل در آسیای جنوب و شرقی، افریکة شمالی و اوراپه تشکّل یافته است، در نوبت خود به سه گروه اساسی تقسیم می‌شود: جنوبی (پوست گندمگوی، چشم و موی سیاخ) ، شمالی (پوس­ت سفید، چشمان خاکستررنگ و کبود، موی زرد) ، بین جنوبی و شمالی (به آنها پیگمینتتسیة می­یانه خاص است). از روی رنگه پوست، چشم و موی، ساخت استخوان و جایهای نرم رویی و غیره انتراپالاگها در بین اروپایسورتها گروههای علی‌حدة محلی را جدا می‌کنند. اروپایسورتهای جنوبی را نجاد به-ریمیانزمینی می‌نامند. درازسرهای (دالیخاکیفلیه) نجاد به-ریمیانزمینی (در غرب) و هند و افغانی را (در شمال) جدا می‌کنند. کوتاخسرهای (برخیکیفلیه) اروپایسورتهای جنوبی به نجاد ادریتیکی یا دینری، آسیایپیشی و پامیر و فرغانگی تقسیم می‌شوند.

ت ا ع ر ا خ ا نجاد حاضره. بنا به عقیدة یک گروه انتراپالاگها، نجادها در بین قدیمترین آدمان (ارخنتراپها) در یکچند مرکزهای افریکه، اوراپه و آسیا تشک­کول یافته‌اند؛ از روی عقیدة گروه دیگر عالمان باشد (از جمله، اکثر عالمان ساویتی) ، تقسیمات نجادی دیرتر، بعد به وجود آمدن جنس حاضرة آدم در ناحیة شرقی بهر میانزمین و ناحیه‌های همجوار اوراپة جنوبی، افریکة شمال و شرقی و آسیای غربی (نیگ. ماناسینتریزم) به عمل آمده است. احتمال، در دورة آخر پلیالیت در بین جنس هازی­رة آدمان دو مرکز تشکّل نجاد به وجود آمده باشد: غربی (افریکة شمال و غربی و آسیای جنوب و غربی) و شرقی (آسیای شرقی و جنوب و شرقی). دیرتر گوروههای الا­هیدة آدمان به تمام عالم پهن گشته، به هم آمیخته‌اند. آنها به شرایط گوناگون طبیعی و گیاگرفی مطابق شده، به نجادهای حاضره جو­دا گشته‌اند. بسیار علامتهای ن­جادی اوّل با راه موتتسیه به وجود آمده، خصوصیت مطابقشوی پیدا نمودند و ضمن انتخاب طبیعی در جریان تشکّل نجاد در پاپولیتسیه‌ها، که در محیط جغرافی گوناگون می‌زیستند، انکشاف و انتشار یافتند.

ینسان در آسیای میانه هنوز در دورة پلیالیت پایان

مسکن گرفته بود. امّا استخوان آدمان تا حال در این جا یافته شده به دورهاپ نسبتاً بعدینه منسوب است. استخوان پسربچن نیندیرتلی، که از مغارة تیشیکتاش یافت شد، به پلاالیت میانه، به دورة مستی تعلق دارد. قرارگاه نزد سمرقند، که از آن دو جاغ آدم تیپ حاضره یافت شد، به آخر پلیالیت منسوب است. آنها به جاغهایی اینیت دارند، که از قه-رارگاه دورة پلاالیت در چخاس­لاوکیه، از قبرستان دورة می‌زا­لیت در اکراینه و از مغارة دو­رة می‌زالیت-هات و در ایراپ شمالی یافت شده‌اند. دو کاسه‌خانة س­ر در  جنوب ازبکستان، از مغارة مغت یافته شده به دورة گذرش از آخر پلیالیت به می‌زالیت منسوبند. یک قطار علامتها باعث عقیده‌ای شدند، که کاسه‌خانه‌های cap به نجاد اروپایی (شاید بهر میانزمینی) داخل می‌شوند.

در تاجیکستان، در آن منطقهایی، که حالا زیر آب برق تاجیک مانده است، استخوان آدمانی یافت شده‌اند، که 8 هزار سال قبل، در دورة نیالیت زندگی کرده‌اند. به آنها اساساً علامتهای نجاد اروپایی خاص است. عموماً اهالی آسیای میانه در دورة نیالیت از دو تیپ انترا­پالاگی عبارت بود: در شمال و شمال و غربی قضاکستان اروپایسورتهای ابتدایی و در ج. ، در تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نجاد ابتدایی بهریمپیانزمینی زندگی می‌کردند. از کبریستان و قرارگاههای منسوب به هوزارة 3-2 تا م. مقدار زیاد کاسه‌خانه‌های cap یافت شدند، که به عصر برنجی تعلق دارند. تیپ انتراپالاگی اهالی آن دورة حدود قضاکستان اروپایسورتهای قدیم بودند، که روی آنها وسیع و کوتاه، پهن و گرده بودند. اهالی تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان از جهت نجاد یک‌خِله بود و به تیپ جنوب اروپایسورتهای گودومگون دا­خیل شده، سر دراز، روی باریک و دراز، چشمهای کلان، بینی باریک تیغ‌دار و بلند داشتند.

در آخر هزارة تا میلاد در قضاکستان تیپهای انتراپالاگی پیدا شو­دند، که دارایی علامتهای نجاد مغولی بودند. در اوّل این علامتها کم بودند، بعدتر اروپایسورت­های محلی با مغولسورتهای از شرق آمده آمیخته شدند و این به تشکّل تیپی آورده رساند، که به قزاقها و قرغیزهای امروزه خاص بوده، نجاد سیبری جنوبی نام دارد. خصوصیتهای خاص آن: روی پهن و پچق، کم‌مویو کمریشی، بینی راست تیغه‌دار بلند. در داخل این نجاد واریانتهای علی‌حدة محلی هستند. چنانچه، علامت­های مغولی اهالی قسم کوهی قرغیزستان نظر به اهالی قسم همواری آن زیادتر است.

در عصرهای آخر تا میلاد در قسم جنوبی آسیای میانه تیپهای انتراپالاگی اجنبی پیدا شو­دند، که آنها از ولایتهای شمال و شمال و شرقی (نسبت به جنوب آسیای میانه) برآمده‌اند. آنها قبیله‌های سکایها (شاکها) بودند، که قسماً با اهالی محلی دورگه می‌شدند و قسماً اهالی محلی را به ولایتهای کوهی تنگ کرده می‌برآوردند. تیپ نجادی اهالی این جا در ابتدا و نیمة اوّل هزارة 1 میلاد اروپایی بود، ولی آن از تیپ بهریمیانزمینی شرقی پیشینه تفاوت داشت. در این وقت کلّة خرد، اندازة معتدل رویی، بینی، نه آن قدر برجسته بودن سطح گاریزانتلی (افقی) رویی مشاهده می‌شوند. همین طور، عوضشوی تیپ انتراپالاگی cap شد. امّا این حالت تنها به قسم هم­واری کشور دخل دارد. در منطقة کوهی تاجیکستان تیپ نجا­دی بهریمیانزمینی شرقی باقی می‌ماند (بازیافتها از پنجکینت).

تاجیکان نمایندگان تیپ انت­راپالاگی می‌باشند، که با نام «پامیر و فرغانگی» (یرخا) یا «تیپ ماوراءالنهری» (ل. و. آشنین) معلوم است. خصوصیتهای خاص آن­ها: رنگ سیاه مویی و چشم، مویهای موجناک، سبزش پراوج ب­دن و ریش و بروت، درازی موعت­دل رویی، بینی راست و باریک بر­جسته، پیشانة راست و ترقّیات سست استخوان ابرو. قبیله‌های ایرانیزبان پامیر غربی (یزگولامیها، روشانیها، شغنانیها، غورانیها، وخانیها) از تاجیکان کوهستان قدری فرق دارند. برای آنها پوس­ت نسبتاً سفید (گندم‌رنگی تنها در 5% تحقیقشدگان مشاهده شده است) ، رنگ روشنتر چشم (سیاه‌چشمی در 51% و رنگ آمیختة چشم در 47% تحقیقشدگان مشاهده شد) خاص است. سبب این شاید ازالیتسیة دوامناک (مدّت مدید نبودن روابط با عالم بیرونه) باشد، که آن در نه-تیجة نکاح خویشان نزدیک باعث از بین رفتن رنگهای روشن می‌گردد. رنگ موی آنها سیاه کبودتاب (سیاه بلند) ، سیاه و سی­یاه دارچینتاب (کودکان اکثر وقت ملّه‌مویی). مویشان نرم، راست یا دا­رای موجهای کلان. سبزش ریششان معتدل یا از معتدل بالا، امّا سبزش پشم بدن (در سینه) سست یا معتدل. پشتة بینیشان راست یا کمانشکل، رویشان با­ریک و به قدر کافی دراز. خوسو­سیّتهای تیپ مارفالاگی پامیریها را به ولایتهای غربی با کوهسار ایران، زکوکزیه و کوکز کوهی علاقه‌مند می‌نکنند. امّا این شباهت محض مارفالاگیست و به سرآمد (گنزیس) این تیپ مناسبتی ندارد.

ز روی اساسیترین خصوصیتهای مارفالاگی، فیزیولوژی و پسیخالاگی آدمان نجادهای گوناگون به هم خیلی مانند بوده، از یکدیگر خیلی کم فرق می‌کنند. نظریه‌های ارتجاعی وجود داشتن نجادهای «عالی» و «پست» (نیگ. نجادپرستی) ، اینچنین از جنسهای گوناگون میمونهای عالی پیدا شدن آنها اساسی ندارد. معلومات انتراپالوژی و دیگر علمها دلیل آن است، که همة نجادها از یک جنس گامینیدها (نیگ. ماناگینیزم) به وجود آمده‌اند. امکانیّت نامحدود آمیختشوی نجادها، از جهت بیولوگی و اجتماعی و مدنی کامل بودن گروههای آمیختة آدمان یگانگی ازلی اوه تماماً نادرست بودن عقیدة نجادپرستی را ثابت می‌نمایند.

د .: د ا ب ا تس گ. ف. ، پلیانتراپالا­گیه اتّحاد شوعروی، م.-ل. ، 1948؛ آشنین ji. و. ، انتراپالاگیچیسکیی ساستو ا واپ­راسы ایتناگینیزه تدجیکاو ا ازبیکاو یوجناگا تدجیکیستنه، استالینبد، 1957: راگینسکیی یه. یه. ، لیوین م. گ. ، انتراپالوژی، م. ، 1963؛ نیس* تو رخ م. ف. ، چیلاویچیسکی رسы. م. ، 1965؛ ‘لیکسییف و. پ. ، جغرافی چی­لاویچیسکیخ رس. م. ، 1974.

ت. پ. کییتکینه.

Инчунин кобед

safedaho

سفیده‌ها

سفیده‌ها، پراتیینها، مادّه‌های آرگنیکی کلانمالیکولة طبیعیی را گویند، که از امیناکیسلاته‌ها ترکیب یافته در ساخت …