نفس کل (از ار. جان و همه، تمام) ، مفهوم فلسفة دینی و ایدهآلیستیست برای افادة ظهور عالم و مبدأ حرکت آن، برای افادة رابطة عالم علویی و عالم سفلی. نفس کلّ در سیستم افلاطونیه، نوفلاتونیه، تصوّف و اسماعیلیه مفهوم اساسیست. به عقیدة افلاطون، که نفس کلّ را جوهر آنتالاگی میداند، در تمام عالم و در یک اشیای آن اشتراک دارد. از این رو، نفس کلّ همچون مبدة دارای حرکت ازلی سرچشمة جنبش عالم مادّی قلمداد میشود. نفس کلّ بعد از عقل، که یگانه است، واحد ثانی بوده، علامت افزونی یا خود شهادت افزونی است. تعلیمات افلاطون در بارة aقل کلّ و نفس کلّ اساس فلسفة نوفلاتونیه و آخره اساس آنتالوژی تصوّف و اسماعیلیه گردید.
در نوفلاتونیه نفس کلّ زینة دوّم سودور، سرچشمة پیدایش متیریه، هیوانات و نباتات دانیسته شده است. همة اینها زینة پستتر ظهورات را تشکیل میدهند. نفس شخصی ذرهای از نفس کلّ. و نفس کلّ مبدأ و معاد نفس شخصیست. این عقیده در عصرهای میانه به جهانبینی نمایندگان فلسفة مشّاع، اهل تصوّف و اسماعیلیه راه یافته، شکل بدعت را میگیرد، زی را به تعلیمات معمول اسلام در بارة آفرینش ضد است. به عقیدة اهل تصوّف و اسماعیلیه عالم را خدا بیواسطه خلق نکرده است، بلک آن در جریان قوس نزول از عقل کلّ پیدا شده است.
بینابر این عالم، گویا، انسان کبیر است، امّا نفس کلّ جوهر او و خود انسان عالم سغیر بوده، نفس جوهر آن میباشد. موافق تعلیمات فلسفة اسمایلیه، اگر عقل کلّ مبدأ دانش و معرفت باشد، پس نفس کلّ مبدأ حیات و حرکت است. همین طریق، تصوّف و اسماعیلیه از دین دیده بیشتر به فلسفه میل داشتند. تعلیمات در بارة نفس کلّ برابر ماهیتاً عرفانی و ارتجاعی بودنش در عصرهای میانه افادة آزادفکری نیز بود.
دبیات: دادمخوتسایف xیال، آچیرک فیلاسافی اسمیلیزمه، دوشنبه، 1976.