مکتب بیولوگی، حیات جمعیّتی انسانی را در اساس قانونهای بیولوگیه (مبارزه بهر زندگی، انتخاب طبیعی، ترکیب هوجیروی ارگانیزم و غ .) ، اینچنین استفادة ایدههای ملتوسچیگی و نجادپرستی تعبیر مینماید. کوشش تعبیر حادثههای حیات جمعیّتی در اساس بیولوگیه غیرییلمیست. و. ا. لنین قید کرده بود، که به ساحة فنهای جمعیّتی کوچانیدن مفهومهای بیولوگی جملهپردازی میباشد» (اس. ، جلد 14، صحیف 382).
ماهیّت صنفی این تعلیمات عبارت از به اعتبار نگرفتن قانونهای خقیقی حیات جمعیّتی بوده، آدم را مخلوق بیولوگی میداند، که گویا به انسان «انستینکتهای تغییرناپذیری»، مالییکیّت خصوصی، اندیویدولیزم و غ. خاسند.