مدرسه (عربی-جای درس خواندن، درسخوانه) ، تعلیمگاهی، که طالبان تحصیل علم میکنند، دانش خود را تکمیل میدهند. به شهادت مورخ نرشخی نخستین مدرسه در بخارا پیدا شده، سال 937-938 از سوختار نابود شده است. در حدود عصرهای 11-12 در کشورهای غربی عالم اسلام هم تأسیس یافتن مدرسه به فعالیّت حکومتداران سلجوقی، که به انتشار مدنیّت ایرانی مساعدت میکردند، علاقهمند است.
مدرسه همچون تعلیمگاه عالی دینی در زمان تجدد مدنیّت فارس و تاجیک (عصرهای 9-10) به روی کار آمده، اساساً به عنعنههای تعلیمی محلی (دبیرستانها) تکیه داشت. به ترکیب، ترتیبات داخلی و حیات علمی مدرسه دارالفنونهای عتیقة ابتدای عصرهای میانة ایدیسّه، آکادمی نیسیبیه، دارالفنونهای خیران و گند شاپور تأثیر زیادی رساندهاند. در عهد سامانیان در سمرقند 17 مدرسه عمل میکرد. در مدرسة شهر کیت-مرکز خوارزم عالم معروف، استاد بیرونی ابونصر منثور ابن علی عراقی درس میداد. در مدرسههای سمرقند هم عالمان نامدار عصر-ابوالقاسم ایتکیم سمرقندی، ابومنصور محمّد ماتریدی، ابولیث سمرقندی و دیگران درس میگفتند. در ابتدای عصر 11 مدرسههای نیشاپور، بلخ، رزنه، مرو دارای کتابخانههای بایی بودند. به شهادت بیهقی در ناحیة خوتلان هم بیشتر از 20 مدرسه موجود بوده است. در مدرسة «جامی عروس فلک» غزنه طالبان علمهای «مذهبی و» «مدرسگی» کسب میکردهاند. اوّلین مدرسة کتابخاندار مرو در عصر 40 پیدا شده است. مقدیسی، که مدرسة مرو را دیده بوده است، مینویسد: «هر مدرّس راتبه (معاش)-ا دارد». یاقوت هموی از بین مدرسههای مرو «شرفولمولک»، «نظامیه»، «عمدیه»، «خاتونیه» و «دوتاریه» را تشخیص داده، مخصوص قید کرده است. در مرو در نیمة اوّل عصر 11 با عنوان «بن و تمیم»، در عصر 12 با عنوان «احمدیه» و «شیخابی» مدرسهها موجود بودهاند.
مولّیف «کتاب-ال-انساب» سمعانی (1113-60) از جملة مدرّسان «احمدیه» بود. ادیبان و متفکّران مشهور فارس-تاجیک رشید وطواط، جلالالدّین رومی از جملة تحصیلدیدگان مدرسة «نظامیه» بلخ بودند. حدّ آخر انتشار مدرسه در آسیای مرکزی شهر خوتن بود. یکی از مؤسسان اساسی مدرسه وزیر معرفتپناه سلجوقیان نظامالملک بود. در عهد فعالیّت او در بغداد، نیشاپور، هرات، بلخ، مرو، اصفهان، موسیل، تبرستان مدرسهها گشاده شدند. مدرسهایی، که با فعالیّت او گشاده شده بودند، به شرف او «نظامیه» نام گرفتند. در عصرهای میانه مدرسه حقیقتاً مرکز اساسی تعلیم بود، کارهای علمی نیز میبرد. در کار تعلیم مدرسه آموزش فنهای طبیعیاتموقع کلان داشت. عالم میساری، مصنّف داستان «دانشنامه» مینویسد، که چهار علم اساسی وجود دارد: نجوم، هندسه، طبّ، الهیات. نصیرالدّین طوسی در نزد رصدخانة مراغه مدرسه تأسیس کرد. مشغولیت در آن اختیاری (فکولتتیوی) بود. تعلیم ریاضیات و دیگر فنهای دقیق در مدرسه از روی اصولی، که عالمان مشهور آسیای منیانه تهیه کرده بودند، میگذشت.
سرهای محمّد خوارزمی «حساب-ال-نبر و-ال-مقابله»، محمود ابن وسودی «لباب-ال-ه-ساب» و دیگر بهترین وسائط تعلیم بودند. مدرسة این دوره چندان رویة دینی نداشت، بلکه انیویرسیتیت تام بود، که در تعلیم آن الهیات موقع کلان نداشت. س. عینی قید میکند، که مدرسة علیشیر نوایی در دورة خود به ان-ت مانند بود. در عصر 15 مدرسة الغبیک مرکز افکار علمی سمرقند حساب میشد. از مدرّسان آن عالمان برجستة شرق: قاضیزادة رومی، غیاثالدّین جمشید، معینالدّین کاشی و دیگران را نام بردن ممکن است. ا. یو. یکوباوسکیی و ت. قاری نیازی قید کردهاند، که در مدرسة الغبیک نه فقط الهیات، بلکه علمهای دقیق، از جمله نجوم نیز تعلیم داده میشد. در عصر 15 در یکچند مدرسهها علم طب را تعلیم میدادند. مدرسة ربع رشید نزدیکی تبریز از همین قبیل بود. در این جا طبیبان مشهور هندوستان، ختایی، مصر، سوریه درس میدادند. هر طبیب 10 شاگرد داشت.
هیرات در عصر 15-از همین قبیل 2 مدرسه داشت: دارالشفای سلطانی (با مر شاهرخ ساخته گوده است) و شفایه (نوایی سازانده است). س. عینی مینویسد: «در آن مدرسه از طبیبهای حاذق همان زمان، که علم طب را با عملیاتش میدانستند، مولانا غیاثالدّین محمّد و مولانا جمالالدّین برین دانشمندان درس میدادند». در آخر عصر 17 در ریگستان بخارا مدرسة دیگر دارالشفا ساخته شد، که در آن طبیبان باتجربه درس میدادند و بیماران را معالجه میکردند. در عصرهای منبعده شمارة مدرسه در آسیای میانه افزود. مثلاً، آخر عصر 19 در بخارا-366، در سمرقند-19، در خیوه-22، در خانی خیوه-120، در خانی قوقند-368، از جمله در خجند-49، تاشکینت-17 مدرسه بود. سبب مقداراً زیاد شدن مدرسه آخر عصر 19 نسبتاً بهتر گردیدن اقتصادیات، انکشاف جمعیّتی و مدنی شهرهای آسیای میانه بعد همراه شدن به روسیه بود. در گذشته تمام مدرسههای وادیهای تاجیکنشین از حساب درآمد وکف وجود داشتند. در محلهای جنوب و شرق کوهستان وضعیت دیگر بود: شاگردان از حساب اهالی تأمین میشدند.
در نیمة دوّم عصر 19 به توفیل اوج سودخوری پول هم به مدرسهها وقف کرده میشد، که در معامله فایده میآورد. از روی شرطهای وقف به شاگردان فقط 8 سال یاری میدادند، بعد آن قطع میگردید. از بس که مدرسه به پرنسیبهای طبقه و صنفها اساس یافته بود، به شاگردان کمبaغaل قسم کم درآمد میرسید. مدرسه در حیات جمعیّتی و مدنی شهر از دولت موقع مهم داشت. مدرّسان در بخارای امیری طبقة چارم بودند. مدرّس «بنارسپوش» و مدرّس «بیقصبپوش»، که به مدرسههای علیحده تعیین میشد، از دیگران فرق داشت. مدرّسان «بنارسپوش» امتیازهای کلان داشتند و هنگام تاجگذاری امیران دعوت میشدند.
ز بین مؤسسههای دینی و علمی عصر میانه: قاریخانه، دلایخانه، دارولهدیه، خانکاه، مسجد و غیره فقط در مدرسه علم و ادبیات انکشاف مییافت، معلومات عالی به دست درآورده میشد. ها جمله، تمام جمعامدهای ادبی دایرههای بیرون از دربار اساساً در مدرسه میگذشت. اکثر در همین مباحثه و مناظرهها راه آیندن ایجادی عالمان، شاعران و دیگر خادمان جمعیت مویین میگردید. در آخر عصر 18 شمارة شاگردان مدرسه در بخارا به 30 هزار نفر رسیده بود. سال 1909 در 120 مدرسة خانی خیوه 9300 نفر، 1914 در 368 مدرسة ولایت فرغانه 11056 نفر، در مدرسههای خجند 1000 نفر شاگردان تحصیل میکردند.
در مدرسه در آخر عصر 19 و ابتدای عصر 20 فنهای ازیرین تعلیم داده میشدند: زبان عربی، علم بیان، تاریخ، فلسفه، منطق، ریاضیات، جغرافی، نجوم، طبیعیات، قرائت قرآن، احکام شرع، فقه، کلام، شریعت کلام و غیره. برنامة مشغولیت و ادبیات تعلیمی وابسته به شرایط و اختصاص مدرّس تغییر مییافت. در مدرسه 5 روز درس میشد: شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چارشنبه. پنجشنبه و جمعه روزهای تعطیل بودند. ابتدای تحصیل به آخر سپتامبر راست میآمد و تا میانههای ژوئن دوام میکرد. به مدرسه شاگردان از سن 13-15 سالگی قبول کرده میشدند. از روی معلوماتها، از شمارة عمومی شاگردان 80، 4%-25-30 ساله، 13، 1%-20-24-ساله و 6، 5% تا 20 ساله بودند. هر مدرسه، وابسته به درآمد خود، مدرّس، موعید، موقرّیر، فرّاش، امام، صوفی، مجاور، سرتراش، پاسبان، آشپز و غیره داشت. به خواجگیدار متولی متصدّی بود. صاحب مدرسه، حاکم یا قازیکلان مدرّس را تعیین میکرد.
در ترکستان تاریوالیوتسیانی وظیفة مدرّس انتخابی بود، او را در جمعامد شاگردان انتخاب میکردند. به کار تعلیمی مدرسه مدرّسان و موعیدان نظارت داشتند. زنان به تحصیل مدرسه راه داده نمیشدند. مدرسه در دورة ترقّی فئودالیزم تأسیس شده است. از این رو، روحیة همان جمعیّت را افاده مینمود و غایههای صنفهای حکمران را ترغیب میکرد. به همین طریق، در ظرف هزار سال مدرسه بسیار ضیائیان، اربابان علم، ادبیات و صنعت را به وایه رساند. مدرسه در ساحة معارف، علم و مدنیت موقع مثبت داشت.