معلومات آخرین
Home / مختلف / مونسریه

مونسریه

مونسریه (عربی-آسان، روان) ، نام یکی از بحرهای ف ا ر ع ا ا عروض. این بهر را بران آن منسرح می‌نامند، که وزنهای آن شوخ و سبک بوده، رکنهای وتبش نسبت و وتدش مقدّمترند. منسرح رکن مخصوص نداشته، در اساس آمیزش رکن اصلی بهر رجز (مستفعلن) و روک­ن چ آ ر و م (مفعولات و) به وجود می‌آید. شکل سالم بهر منسرح

(مستفعلن/مفعولات و/مستفعیلو/مفعولات و) معمول نیست. ب­رای ساختن دیگر نوعهای منسرح از رکن مستفعلن زحافهای متنی-مفتیلون؛ مخبون-مفاعیلن؛ مقطوع-مفعولون و از روک­ن مفعولات و زحافهای متوی-فاعلات و؛ مخبون-مفایل و؛ متوی موقوف-فاعلان؛ متوی مکسوف-فاعلن؛ مجدوع-فاع؛ منهور-فع استفاده می‌برند. از آمیزش زحافهای رکنهای سالم منسرح هفت نوع اوزان در شکلهای مثمّن و مسدّس و مربّع حاصل می‌شوند. مثالها برای منسرح:

مونسریه مثمّن متوی موقوف:

(- w -/- v ~/_ v v -/- v ~)

ان که دلم سید اوست، میری

شیکار من است. دست به خونم نگار کرده،

‌نگار من است.

(سیفی).

مونسریه مثمّن متوی مکسوف:

(- v v -/- v-v -/- v _)

پوشت دوتای فلک راست شد از خرّمی.

 تا چو تو فرزند زاد مادر اییام را.

(سعدی).

مونسریه مثمّن متوی مقطوع:

(- w -/- v-v/ )

بسک به مویت اسیر شد جانم،

گر بگذاری، گریخت نتوانم.

دبیات: ب ا ر ت ا ل  س ا. ه. ، گرمّتیکه پیرسیدسکاگا یزыکه، لنینگراد، 1926؛ ب ا هرام س یه روس، عروض تاجیکی، دوشنبه، 1963؛ ذهنی ت. ، صنعت سخن، دوشنبه، 1979؛

و. طایراو.

Инчунин кобед

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغت‌نویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …