مولّایار
ز آثار ملّایار ونجی نمونههایی در بیاز و دیگر منبعهای ادبی، اینچنین در بین خلق باقی ماندهاند. موضوع اشعارش گوناگون است. عکسه-ر شعرهایش به یگان واقعة روزمرّة حیات اجتماعی و سیاسی دور، تصویر احوال وزنین و طاقتفرسای دهقانان کوهستان و بخشیده شدهاند. ملّایار ونجی در مذمّت و تنقید شاه درواه، قازی و مفتی، وزیر، روحانیان شعرهای زیاد هجویی سروده است:
خودایا، گر ز من باشی تو راضی، نگه دار از خروش قوم قاضی.
نه ظلم از قازی و نه از رئیسم، ملول از مفتی مظهرنویسم.
ک شان گشتند با ایشان مشوّش، عصا در دست و بر کوران عصاکش.
به هم گشتند همچون خلقة جم، دلاشان تنگ همچون چشمک میم… شعار عشقی لیریکیاش نیز خیلی دلپذیر است. ها جهت سبک و اسلوب ایجادیات م. الّایار ونجی جالب دقّت است. شاعر اساساً در وزن عروض مینوشت. از جهت موضوع، طرز بیاض و مضمون بعضی شعرهای او به فلکلور نزدیکند. ملّایار ونجی به زبان ادبی، اینچنین به لهجة مر-دُم درواز شعر گفته است و شاعر دوستداشتة مردم درواز بوده، در این دیار در بارة او نقل و روایتهای زیادی به وجود آمدهاند؛ او قهرمان لطیفههای خلقی نیز قرار یافته است.
دبیات: کلیمچیتسکیی س. ا. ، دروزسکی فخلویّت، در کتاب .: «ترودы تدجیکیستنسکایی بزы آکادمی نوک سایوزه ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.»، تام ix ازدتیلستوا کدیمی نوک سایوزه ساویتسکیخ ساتسیلیستیچیسکیخ ریسپوبلیک ا.ج.ش.س.، مسکو- لنینگراد، 1940؛ نمونههای فلکلور درواز، استالینآباد. 1955.
ب. رسا