مولمّع
ای لبت پرخند و چشم سیاهت مست خواب.
یکّ زلفینگ عارضیده آیی یوزونگدور آفتاب.
مستی مهای میکند روی ترا غرق عرق.
باده اچسنگ توقولور اکّ کیزیل یوزدن گلاب…
بنده شد جامی غلامت. گرچه افلاطون بود،
سرگیل، یا ساقلگیل، یا سات، یا بیرگیل جواب.
ز نیمة دوّم عصر 19 ملمّع تاجیکی-روسی پیدا شد (اسیری و دیگر). نمونهای از ملمّع تاجیکی و روسی اسیری:
گورتم ز ره هواپرستی پریخادیتی کا منی و گاست…
در ادبیات ساویتی تاجیک اوّلین بار صدرالدّین عینی ملمّع تاجیکی و اوزبیکی نوشت. 3. جوهری، م. امینزاده و دیگر نیز ملمّع دارند. ملمّعهای تاجیکی و ازبکی در ایجادیات دهنکی خلق نیز وامیخورند. شاعران ملمّعنویس را ذوالسانین یا زونّقلین مینامند.
دبیات؛ هادیزاده ر. ، ش و ک و ر آ و م. ، عبدالجباراو ت. ، فرهنگ اصطلاحات ادبیاتشینایی، دوشنبه، 1966؛ 3 ا هنی ت. ، صنعت سخن، دوشنبه، 1979.
س. عمراناو.