موفاریقات
، موفارقات (عربی جمع cjjli» جدایی از همدیگر) ، در فلسفة عصر میانگی شرق جواهر عقلی و نفسی را گویند، که از مادّه جدا بوده، درجههای گوناگون دارد. ماهیّت اشیا، که دریافتة عقل است، به مفارقات داخل میشود. نفس ناطقة انسانی را مفارقات سفلیه و عقلهای فلکی را مفارقات علویه گفتهاند. لفظهای کلّی را نیز از چوزعهای مفارقات دانستند. در اثرهای فلسفی مفارقات را به محصولات (اشیای حسشونده) مقابل گذاشتهاند. macلن، ابن سینا نوشته است: «و نفس مردم پیداست، که جوهر ملکیست چون کمال خود حاصل کرده باشد، زیرا که صورت عقلییست مفارق».
ک. عالماو.