مانده (از یون. monados-واحد، یگانه) ، مفهومی را گویند، که در یک قطار سیستمههای فلسفی برای افادة عنصرهای مویین هستی استفاده میشود. در فلسفة عتیقه اوّلین شده پیفگاریان مانده را به صفت پرینتسیپ ابتدایی تعبیر عالم استفاده بردهاند. مانده در فلسفة عهد نو از طرف نیکالة کوزنی و برونا انکشاف داده شده است. مانده مفهوم اساسی تمام سیستم فلسفة گ. لییبنیتس را تشکیل میدهد. موافق عقیدة گ. لییبنیتس مانده نخستجوهر عادّی و فعال بوده، طبیعت معناًی دارد و تمام عالم را در خود تجسم مینماید. «ماندهها-یک نوع جایی میباشند. لییبنیتس-ایدهآلیست است. متیریه باشد چیزیست از قبیل هستی دیگر جایی و یا شیریشی، که در بین ماندهها رابطة اندونیای جسمانی برپا مینماید» (لنین و. ا. ، اس. ، چ. 38، ص. 402).