معلومات آخرین
Home / جامعه / میلّت

میلّت

میلّت (ار. مّت، قبیله، خلق) ، شکل عالی عمومیت تاریخی و ایتنیکی آدمان است، که در اساس عمومیت حیات اقتصادی، عمومیت زبان، تیرّیتاریه، خصوصیتهای حیات مدنی، شعور و پسیخا­لوژی تشکّل می‌یابد. نظریة حقیقتاً علمی ملّت را اوّلین بار مارکسیزم-لنینیزم آفریده، فرقیّت کلّی آن را از نجاد، قبیله و خلقیت نشان داد (نیگ. لنین و. ا. ، اس. ، ج 1، ص-163-164). اساس‌گذاران کمونیزم علمی ملّت را کتگوری تاریخی دانسته‌اند. آنها قانونیّت پیدایش ملّت را در زمان کاپیتالیزم از جهت علمی اساسناک نموده، آن را «محصول ناگزیر و شکل ناگزیر دورة بر­جوزی ترقّیات جمعیّتی» می‌شمارند. (لنین و. ا. ، اس. ، ج 21، ص. 63). در رفت تشکّل ملّت عمومی­یت حیات اقتصادی همچون اساس مادّی و شرط ضروری پیدایش خاصیتهای دیگر آن رل حل‌کننده می‌بازد. عمومیت حیات اقتصادی معیار اساسی فرقیّت کلّی ملّتها می‌باشد. مس. ، اساس حیات اقتصادی ملّتهای کاپیتالیستی را مالکیّت خصوصی، اساس حیات اقتصادی ملّتهای ساتسیلیستی را باشد، مالکیّت جمعیّتی بودن واسطه‌های استحصالات تشکیل می‌دهد. در تشکّل ملّت علامتهای دیگر آن نیز رل کلان می‌بازند. تنها زبانی نشانة ملّت بوده می‌تواند، که ترکیب لغوی خود را از حساب لهجه‌های گوناگون بایی نموده، به منفعت جمعیّتی خلق خذمت کرده تواند. ملّت را بی تیرّیتاریة یگانه نیز تصوّر نمودن محال است. آن یکی از عاملهای مهم طبیعی و گیا­گرفی به وجود آمدن عمومیت ایتنیکی ملّتها می‌باشد. این عاملها باعث تشکّل حیات معنوی ملّت-شعور و پسیکولوژی، کارکتر و عنعنه‌های ملّی و در یک ملّت مویین متّحدشوی آدمانند. در جمعیّت انتگانیستی عمومیت ملّی ضدیتهای داخلی (صنفی)-ا ملّت را استثنا نمی‌کند. در داخل هر یک ملّت برجوزی دو ملّت-ملّت صنفهای استثمارکننده و ملّت صنفهای استثمارشونده و وابسته به این در داخل هر یک مدنیّت ملّی دو مدنیت موجود است (لنین و. ا. ، اس. ، ج-20، ص-8-9). ملّتهای ساتسیلیستی بر خلاف ملّتهای برجوزی از ظلمویستیسمار صنفی، ضدیتهای داخلی آزاد بوده، اتّفاق صنف کارگر و دهقان اساس بااعتماد انکشاف آنها می‌باشد. پرتیة کمونیستی، که با تعلیمات مارکسیزم-لنینیزم مسلّح است، قوّة پیشبرندة آنها می‌باشد. در تشکّل ملّت را­ل دولت ملّی نیز کلان است. دولت عمومیت حیات اقتصادی ملّتها را استوار گردانده، فعالیّت سیاسی آنها را در حیات جمعیت بلند می‌بردارد. پیدایش ملّتهای گونا­گون با شرایطهای کانکریتی و تعری­خی، مبارزة ملّی آزادی‌خواهی و بنیاد دولتهای ملّی علاقه‌مند است. امّا ملّت در صورت نبودن دولت ملّی هم تشکّل می‌یابد. مس. ، در زمان حاکمیت پادشاهی به خلقهای اکراین، بیلا­روس، گرجی و ارمن همین قانونیت خاص بود. برای به ملّتهای کامل تبدل یافتن خلقهای آسیای میانه باشد، یک قطار زمینه‌ها-امو­میّت کم و بیش اقتصادی، تیرّیتاریوی و زبانی وجود داشتند. لی­کین مستملکداران پادشاهی و حاکمان محلی با راه بازداشتن انکشاف حیات اقتصادی و معنوی و در بین این خلقها افروختن آتش عداوت و دشمنی به ترقّیات معتدل حیات ملّی آنها خلل رسانیدند.

غلبة روالوتسیة کبیر ساتسیلیستی اکتبر ظلم چندین‌عصرة ملّی، اجتماعی و خصومت و دشمنی خلقهای مظلوم را ابدی نیست کرده، برای استقلالیّت حقیقی آنها راه گشاد. در نتیجة دگرگونیهای کول­لی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و معنوی، که خلق ساویتی با راهبری پرتیة کمونیستی به عمل آورد، ملّتهای صفتاً نو تیپ سا­تسیلیستی تشکّل یافتند. در رفت تبدل ملّتهای کاپیتالیستی به ملّتهای ساتسیلیستی علامتهای اساسی آنها مضمون و مندرجة صفتاً نوی پیدا می‌کنند، که به طلبات و منفعت خلقها موافقند.

پراتسیسّ تشکّل ملّتهایی، که راه غیریکپیتلیستی ترقّیات را ته‌ای کرده‌اند، در برابر قانونیّتهای عمومی باز یک قطار قانونیّتهای خصوصی نیز دارند. درجة پست انکشاف قوّه‌های استحصال‌کننده، مناسبتهای استحصالی، متشکّلی، شعورناکی عامّه و شدّت مبارزة صنفی و غ. با­یس پیدایش این خصوصیتهای خاص گردیده‌اند. ملّت تاجیک، مثل یک قطار خلقهای دیگر در گذشته قفامانده، در اساس یاری همه‌طرفة اقتصادی، سیاسی و معنوی خلقهای وطنمان، پیش از همه خلق روس تشکّل یافته است. در دورة ساختمان ساتسیلیزم مفهوم «عمومیت حیات اقتصادی ملّتها معنای حقیقی خود را پیدا کرد. تیرّ-های ملّی از منبة جنگ و جدال و محدودیّت خلقها به عرصة دوستی و برادری و همکاری و یاری بینیهمدیگری آنها تبدل یافت. در رفت ساختمان کمونیزم حدودهای ملّی اهمیت پیشینة خود را گم خواهد کرد. به عمل آوردن ریف. مدنی و غلبة ادیالوژی مارکسیستی-لنینی مدنیّت شکلاً ملّی و مضموناً ساتسیلستان ملّتها، جهان‌بینی مارکسیستی آنها را به وجود آورد. در ا.ج.ش.س. اوّلین بار در تاریخ انسانیت یگانگی حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژی ملّتهای گوناگون به عمل آمد. انکیشا­ف منبعدة آن حیات معنوی آنها را بیش از پیش انتیروتسیانلی می‌گرداند. این تمایل نه تنها قسم ترکیبی قانونیّت انتیرنتسیانلیکنانی حیات مادّی و معنوی ملّتها، بلکه زمینة ابژکتیوی ترقّیات ملّتهای ساتسیلیستی، به هم نزدیکشوی و نهایت وحدت آنها نیز می‌باشد. ساختمان کمونیزم مبادلات مادّی و معنوی، در تمام ساحه‌های حیات جمعیت علاقه‌مندی ملّتهای ساتسیلیستی را پرزور نموده، محدودیّت ملّی را برهم می‌دهد. در مملکت ما عمومیت نو تاریخ-خلق ساویتی تشکّل یافت. این نه عمومیت نو ملّی، بلکه عمومیت نو نجتیمای و انتارنتسیانلی و تاریخییست، که س­بب به جمعیّت بیسینف گذشتن ملّت می‌گردد. حالا در مملکت ساویتی پراتسیسّ با این یا آن ملّت یکشوی گروههای خرد ایتنیکی، خلقهخای میده و آدمان علی‌حده دوام دارد. انکشاف باسرعت منبعدة این قانونیت به رفت ابژکتیوی ساختمان کمونیزم وابسته است. مارکسیزم-لنینیزم تعلیم می‌دهد، که تنها در سور­ت غلبة پُرّة کمونیزم وحدت هرجانبة ملّتها امکان‌پذیر است.

میلّت کمونیستی درجة عالی‌ترین عمومیت انسانی بوده، مفهومهای «ملّت» و «صنف» را استثنا می‌نماید.

د .: مرکس ک. و اینگیلس ف. ، منیفیست» پرتین ا کمونیستی، اس. مون. ، ج. 1، د. ، 1963؛ مرکس ک. ا این­گیلس ف. ، دیبتы پا پالسنام و واپراس و و فرنکفورتی، ساچ. ، ت. 5؛ همان معلّ. ، آ رزلاجینی فئودالیزمه ا وازنیکناوینی-نتسیانلنыخ گاسودرستو، ساچ. ، ت. 21؛«گ. لنین و. ا. ، «دوستان خلق چیست و آنها به مقابل ساتسیل-دیمانرتها چه طور می‌جنگند؟ اس. ، ج. 1؛ همان معلّ. ، ملاحظه‌های تنقیدی عاید به مسئلة ملّی. اس. ، ج. 20؛ بگاوتدیناو ا. م. ، ک واپراس و آ کانسالیدتسی تدجیکسکایی نتسی، استالینبد، 1957؛ صابراو ک. ، تدجیک­سکیه ساتسیلیستیچیسکیه نتسیه-دیتیشی اکتبریه، د. ، 1967؛ سوجیکاو م. ، سا­تسیلنا-ایکانامیچیسکی پرابلیمы نتسیانلنایی کانسالیدتسی، المه-اته، 1968؛ کلتخچین س. ت. ، لنینیزم آ سوش­ناست نتسیی ا پت آبرزاونیه انتیر­نتسیانلنایی آبشیاست لیودیی. م. . 1976؛ دولتکدماو x. ، ساتسیلنا­کلسّاوыی آسناوы سبلیجینیه ساتسیلیس­تیچیسکیخ نتسیی. د. ، 1976، نیگ. نیز به اد. مد. مسئلة ملّی و ملّتچیگی.

س. جاناناو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …