معلومات آخرین
Home / جامعه / میلّتچیگی

میلّتچیگی

میلّتچیگی، یدیالوژی و سیاست برجوزی و میدبورجوزییست در حلّ مسئلة ملّی.

زمینة صنفی و اجتماعی ملّتچیگی را مالکیّت خصوصی، نابرابری اجتماعی خلقها، استثمار ملّتهای مظلوم و ریشه‌های گناسیالاگی آن را ادیالاگلیه ارتجاعی صنفهای حکمران تشکیل می‌دهند. مارکسیزم-لنینیزم ملّتچیگی را محصول دو­رة مویین ترقّیات جمعیت دانسته، کارکتر تاریخی آن را از جهت علمی اساسناک نمود. ملّتچیگی ادیالوژییست، که ملّت را چون عمومیت غیریتعریخی و بیرونزسینفی توصیف می‌کند. ملّتچیگی صنفهای مظلوم، شوینیزم ملّتهای ظالم، فاشیزمt مایزم، پنف­ریکنیزم، پنگورکیزم، پان‌عربیزم، نجادپرستی و غ، شکلهای تعری­خی ملّتچیگی می‌باشند. کاپیتالیزم باعث رواج و رونق ملّتچیگی گردید. صنفهای استثمارگر توسط ملّتچیگی در بین ملّت و خلقهای گوناگون تخم کی­ن و عداوت، نیزای و ناباوری و دشمنی کاشته، آن را همچون عامل مستحکمگردانی حکمرانی صنفی خود و استثمار وسیعی عامّة محنتکشان استفاده می‌برند. ملّتچیگی منفعتهای اقلیّت صنف و گروههای اجتماعی را افاده نموده، به منفعت خلق محنتکش و پراگریسّ حیات جمعیّتی مخالف است. ملّتچیگی در دورة بالاروی حرکت روالیوتسیانی شعور صنفی پرولتاریت را تیره نموده، اتّفاق روالیوتسیانی آن را ویرای می‌کند. مس. ، در عرفة روالوتسیة کبیر ساتسیلیستی اکتبر و بعد غلبة آن در آسیای میانه جریانهای ملّتچیگی پنیسلمیزم (ملّتچیگی دینی) ، پپتورکیزم (ملّتچیگی ایتنیکی) و غ. در نزد خود همین گونه مقصد گذاشته بودند. نمایندگان تشکیلاتهای «شورای اسلامی»، «شورای علما»، «الش»، «ترک آدم مرکزیّت» و هم‌مسلکان آنها تحت شعارهای بردروغ «آزادی ملّت»، «برای مسلمانان»، «تشکیل اوطانامیة ملّی» منفعتهای صنفهای خوکمران سرنگونشده را حمایه می‌کردند. مارکسیزم نسبت به همه گو­نه شکلهای ملّتچیگی آشتی‌ناپذیر است. «ملّتچیگی برجوزی و انتیرنتسیایلیزم پرولتاری-اَنه دو شعار به همدیگر دشمن آشتی‌ناپذیر، که به دو لگیر بزرگ سین­فی تمام دنیای کاپیتالیستی موافقند و دو سیاست را (زیاده از. آن: دو جخانبینی را) در مسئلة ملّی افاده می‌کنند» (لنین و. ا. ، اس. ، ج-20، ص. 11). با وجود آن در حرکتهای آزادی‌خواهی ملّی دوره‌ای فرا می‌رسد، که در آن موباری­زة خلقهای مظلوم را برای استقلالیّت اجتماعی، ملّی و ضد امپریالیزم پراگرمّه و ادیالوژی ملّتچیگی آنها افاده می‌نماید. در این صورت پرتیه‌های کمونیستی و کارگری عنصرهای دموکراتی و پراگریسّیوی پراگرمّة آنها را دستگیری نموده، در این حال بر ضد طلباتهای ملّی، که به منفعت خلقهای دیگر مخالف است، برآمد می‌کنند (لنین و. ا. ، اس. ، ج. 20، ص. 440). در تاریخ افکار جمعیّتی خلق تاجیک قنات برجو­زی و دموکراتی جدیدیزم، که مناسبتهای جمعیّتی، سیستم معارف و مدنیت، عنعنه‌های پتریرخلقی و فئودالی امارت بخارا را بی‌امان تنقید کرده، در آنها گذرانیدن بعضی تغییرات و اصلاحات را طلب نموده بودند، تا اندازه‌ای رل مثبت بازیده است. با تشبث نمایندگان آن در یک قطار شهر و ریانخای آسیای میانه مکتبهای روسی محلی گشاده شدند، که شمارة آنها در عرفة جنگ یکم جهانی به 50 رسیده بود (2100 خواننده). در خانی بخارا و ترکستان مکتبهای متد نو تعلیمی پیدا شدند، که به بیداری معنوی میخنتکشان تأثیر مثبت رسانیده‌اند. پرتیه‌های کمونیستی و کارگری بالاروی حرکت آزادی‌خواهی خلقهای بیدارشده را به انابت گرفته، نقطة لیلینی بها دادة به ملّتچیگی را مطابق به دورة گذرش انسانیت از کاپیتالیزم به سا­تسیلیزم انکشاف می‌دهند (پراگرمّة کپسّ، د. ، 1979، ص. 46-50) ، ملّتچیگی امروزه با ریویزنانیزم، آپّار­تونیزم و انتیکامّونیزم قرابت غایوی دارد. آنها ملّتچیگی را اساس نموده، با یاری نظریه‌های غیرییلمی «مدل ملّی ساتسیلیزم»، «کمونیزم ملّی» و غ. کوشش می‌ن­مایند در صفهای حرکت کارگ­ری جدایی به وجود آرند.

در داخل مملکت و عرصة بینلخلقی به مقابل ملّتچیگی مبارزه بردن وظیفة روالیوتسیانی هر یک پرتیة کمونیستی است. غلبة ساتسیلیزم در ا.ج.ش.س. ریشه‌های صنفی، اجتماعی و گناسیالاگی ملّتچیگی را ابدی نیست نموده، زمینة دوستی و همکاری برادرانة ملّتهای ساتسیلیستی را فراهم آورد، لیکن بعضی عنصرهای ملّتچیگی هنوز هم در شعور قسم کم آدمان سا­ویتی برجاند. اساس آن را نه تبی­ت ساخت ساتسیلیستی و فطریّت پسیکولوژی ملّی، بلکه موجودیّت یک قطار عاملها، از قبیل دور شدن از پرینتسیپهای ساتسیلیزم، حامی سیاسی و محدودیّت تفکر اعضایان علی‌حدة جمعیت، در د­رجة مویین از هستی جمعیّتی قفا ماندن شعور آدمان، موجودیّت ملّی، جان‌سختی عنعنه‌های کهنه، اینچنین تأثیر ادیالوژی برجوزی تشکیل می‌دهد. هورافاتهای مذکور برای به سوی کمونیزم باموفقیت پیش رفتن مملکت ما، پایداری دوستی و همکاری آدمان ساویتی تأثیر منفی می‌رسانند. از این رو، خلق ساویتی با راهبری کپسّ «به مقابل ظهورات و باقیمانده‌های هر گونه ملّتچیگی و شوینیزم، به مقابل میلهای محدودیت و مستثناگیه ملّی، میلهای ایده‌آلیزتسیه کردن زمان گذشته و روپوش نمودن ضدیتهای ساتسیلی در تاریخ خلقها، به مقابل عرف و عادتهایی، که به ساختمان کمونیستی خلل می‌رسانند»، ثابت‌قدمانه مبارزة آشتی‌ناپذیر می‌برد (پراگرمّة کپسّ، د. ، 1979، ص 111) ، پرتیه‌های کمونیستی و کارگری دولتهای دیگر یکجایه آا مملکتهای ساتسیلیستی برای برطرف کردن ملّتچیگی، مستحکم نمو­دن دوستی و برادری، صلح و امانی خلقهای جهان منتظم مبارزه می‌برند. پرتیه‌های کمونیستی در رفت مبارزه به سیاست قتیین رعایه کردن برابری و موس­تقیلی خلق و ملّتها، انکشاف معتدل حیات اقتصادی و مدنی و یگانگی خصوصیتهای ملّی و انتیرنتسیانلی آنها دقّت جدّی می‌دنهند.

د .: مرکس ک. ا اینگیلس فاکالانیلنایی سیستمی کاپیتالیزمه، ده. 1959؛ لنین و. ا. ، صنف کارگر مسئلة ملّی. اس. ، ج. 19؛ همان معلّ. آ نتسیانلنام ا نتسیانلنا-کالانی­لنام واپراسی (سب .) ، م. ، 1956؛ پراگرم­مة کپسّ، د. ، 1979؛ پراگرمّنыی داکو­مینتы باربы زه میر، دموکراتی و سوسیالیزم. م. . 1961؛ متریاله‌ها سعیزد 25، 26 کپسّ د. 1976-81؛ شریپاو. ا. پریدپاسыلک پریابرزاونی آبشیستوینّыخ آتناشینیی و تدجیکیستنی نه پت نیکپیتلیستیچیسکاگا رزویتیه، چ. یا. د. 1973: گراشیف ا. ا. ، باربه پرتی پراتیو نتسیانلیزمه م. ، 1974؛ ااردن م. و. ، انتیرنتسیانلیزم پراتیو نتسیانلیزمه. م. ، 1980، نیگ. انچونمن به اد. مقاله‌های مسئلة ملّی، mیلّت.

س. جاناناو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …