میتاد (از یو. methodos-طریفة تدقیق یا معرفت، نظریه، تعلیمات) مجموع اسلوبهای آموزش نظری (در علوم) یا عملی (در فنون) واقعیت است، که برای حلّ مسئله یا وظیفن مویین مطابق میباشد. به صفت متد سیستم عملیات هنگام کار با دستگاه مویین، طرز تدقیقاتهای علمی و افادة متریال، ترم انتخاب بدیعی، جمعبست متریال از موقع یگان ایده استتیک و غ. خذمت کرده میتواند. متد در فلسفه طرز به وجود آوردن و اساسناک کردن سیستم دانشهای فلسفی را افاده مینماید. متد فلسفة مارکسیست-لنینی دیدیکتیکة متریالیستی میباشد. مضمون و مندرجة اساسی متد علم را پیش از همه نظریههای علمی در عمل آزمودشده تشکیل نیدیهد. این قبیل نظریة علمی در وقت تهیة دیتر نظریهها (در خود همین و یا حتّی در ساحههای دیگر دانش) همچون متد عمل میکند. از این رو، بین متد و نظریه ذاتاً فرق فونکتسیانلی هست و بس. انکنشاف منتظم متد دانش و تدقیق آن اساساً در عهد جدید، وقتی که علمهای تجربوی به وجود آمدند، cap شد. در واقع، برای به عمل برآوردن تجربه متدهایی لازم بودند، که برای به دست آوردن نتیجههای دقیق و عنیق امکان دهند. از همان وقت cap کرده تکامل متد یک جزء ترکیبی و مهم انکشاف علم حساب مییابد. سیستم حاضرة متدهای علمی مثل خود علم گوناگون است. متدهای موجوده علم را به صنفهای گوناگون جدا میکنند: متد ایکسپیریمینت، متد تحلیلوتفتیش معلوماتهای تجربه، متد تهیه و آزمایش نظریهها و غ. از روی تصنیفات دیگر متد فلسفی، متد عمومیلمی و متد علمهای کانکریتی را از هم فرق میکنند. متدها را به متد مقداری و متد صفتی نیز تقسیم میکنند. در علم معاصر متدها را از روی شکلهای معمول سببیت نیز تصنیف میکنند، که آن اهمیت کلان دارد: متد دتیرمینیستی و متد احتمالی. وسعت رابطة علمها باعث آن میگردد، که نتیجهها، مدلها و متدهای یک فن در دیگر ساحة علم (از جمله فزّای نه چندان ترقّیکرده) نیز به کار میآیند و وسیع تطبیق میشوند (چنانچه متدهای فیزیکه و شیمی در بیولوگیه و طبّ). از این جاست، که در باب متد تدقیق بینییلمی مسئله به میان آمد. تارفت مفهوم شده رفتن علم حاضرهزمان باشد، ضرورت تعبیر و معنیداد مخصوص نتیجههای تدقیقات را به میان آورد. به این مناسبت متد تعبیر معلومات علمی بررسسی متدلوژی قرار گرفته است. از طرف دیگر، ضرورت تألیف نظریة یگانة متدهای علمی، که اوّلها به میان آمده بود، اکنون امر محال مینماید. از این رو، وظیفة عملپزیر و اهمیتناک متدلوژیه نه از تهیة چنین نظریه، بلکه از تدقیق ترکیب مشترک و تیپالوژی متدهای موجودة علمی، آشکارسازی رویههای انکشاف رابطة باطنی آنان عبارت است. یکی از جهتهای مهم این مسئله به مقام اصلی متد فلسفی در جریان دانش دخل دارد. بنا به تاریخ معرفت، یگانه متدی، که به ابژکت تدقیقات
ینیست، دیالکتیکة متریالیستی میباشد. متد فلسفی در علم به واسطة دیگ. متدهای کانکریتی عمل میکند. چنانچه، پرینتسیپ تاریخی در بیولوگیه، استرانامیه، گیالوژی برین فنهای کانکریتی اساس متدلوژی تاریخی به حساب میرود. در علمهای جمعیّتی باشد، وظیفة متد عمومی را متریالیزم تاریخی ادا میکند.
د .: نیگ. به مقالة متدلوژی.