میلادرمه
شکل ابتدایی میلادرمه را ج. ج. روسّا (سیهیههای لیریکی «پیگملیان»، 1702) آفریده بود (همچنین اثرهای ج. مان وال، ه. سویستر، ف. پیه).
و مقصد داشت، دیکلمتسیه، پنتامیمه و موسیقی را به هم پیوسته، برای باز هم تأثیرناک برآمدن درمة پسیخالاگی موفق شود. ج. ج. روسّا موسیقی را از شرطیّتهایو محدودیّتهای اُپروی آزاد گردانده، آن را به هر یک حسیات باطنی پیرسانجها موافقن تهیه میکرد. س-های 30-40 ا. 19 دورة نشو و نمای این جنر به حساب میرود. در روسیه سالهای 20 عصر 19 (پیسههای ن. و. کوکالنیک، ن. ا. پالیوایی و دیگ .) پیدا شده است. میلادرمه تدریجاً ماهیّت اومانیستیش را از دست داده، به آن عنصرهای سینتیمینتلیزم و سیوجیتهای سطحی و ساختهکارانه راه مییابد. و. گ. بیلینسکیی و ن. و. گوگول بعضی اثرهای این جنر را عصر تازیانة سخت تشکیل گرفته بودند، چون که آن اثرها از حقیقت واقعی، از مسئلههای موهیم و اوّلیندرجة جمعیّت روس دور بوده، کارکترهای و حادثات هم به طور ساخته معنیداد میشدند. میلادرمه به تئاتر و دراماتورگیة ساویتی از سالهای اوّل روالوتسیة کبیر ساتسیلیستی اکتبر راه یافت. م. گارکیی و ا. و. لونچرسکیی به آن همچون به درمة اجتماعی دارای روحیة رمانتیکی بها داده، به حمایه میلادرمه برآمد کردند. میلادرمه تدریجاً اهمیت خود را گم کرد، ولی پرینتسیپهای آن به سپیکتکلهای درموی راه یافته («میفرید» ر. شومن، «پیر-گیونت» ه. گریگ، «شان لیر» م. بلکیریف) ، تا امروز چندی لحظههای نمایشرا آرا میدهد. میلادرمه در ایجادیات بعضی دراماتورگان معاصر (ا. ن. اربوزاو، ن. د. سلыنسکیی و دیگ .) به نظر میرسد. نشانههای میلادرمه در دراماتورگیة ساویتی تاجیک در سالهای تولید و تشکّل آن (1929-41) و منبعد مشاهده میشود (پیسههای «صنوبر» رهیم جلیل. «دختر ناکام» و ج. اکرامی، «مادر نگران بود» ف. انصاری و غیره). 2) اثر موسیقی درموی، که به مانالاگ و دیالوگهایش موسیقی (یکجایه با متن یا با نوبت) جر میشود. «آرفیی» بستهکاران روس ا. ا. فامین و یه. ب. کنیجنین (1792) از بهترین نمونههای چنین میلادرمه به شمار میرود. میلادرمههای بستهکار چکی. بینده (از جمله، «اریدنه در نکساس»، 1774 و «میلیّه»، 1775) و بستهکار نیمیس ک. گ. نیفی («سافانیسبه»، 1782) مشهورند.
پ. نورجاناو.