خوسوسیّتهای بیولوگی آدم. آرگنیزم آدم از بسیار جهت به ارگانیزم هیوانات مهرهدار و مخصوصاً شیرخور مانند است. از جمله چون هیوانهای مهرهدار، اساس اسکلته آدم را ستونمهره تشکیل میدهد. آدم دو دست و دو پایی، سیستیمة سربستة دل و paگ، سیستم عصب نیچگی دارد.
بدن آدم از روی پرنسیبهای سیمّیتریام دوطرفه ساخته شده، علامتهای میتمیرییی را ظاهر مینماید، که به همة هیوانهای مهرهدار خاص است. چون نمایندة صنف شیرخورها آدم جهتهای خاصی را داراست: پوست او ساخت مخصوص دارد، قشر یا دیرمة پوست خیلی نغز ترقّی کرده است، به مقدار زیاد غدودهای روغن و عرقجوداکنی، اینچنین مویی دارد، حرارت بدنش یکخِل و دائمیست، به واسطة شش نفس میکشد، ساخت دلش چارکمیرگیست، ایریتراسیتهایش ید را ندارند، کودک را مکّانیده کلان میکند.
سیستیمة عصب و عضوهای حس همة شیرخورها نگز انکشاف یافتهاند. این بود، که آنها زنده ماندند و منبعد ترقّی کردند.
ادم باشد، از سبب نغز ترقّی کردن و دیفّیرینسیتسیه شدن قشر مغز سرش نسبت به دیگر شیرخورها دیده خیلی پیش رفته است. راست بودن قامت و راست گشتن، برای تییار نمودن و استفاده بردن آلات محنت خالی بودن دست، به حدّ عالی ترقّی کردن واسطههای رابطه و مناسبت بینیهمدیگری و بعضی جهتهای ساخت دندان و جاغها، غدود و دیگر عضوهای خوراکهزمکنی از خصلتهای خاص آناتومی و فیزیولوژی آدم میباشند.
ز بازی، که استفاده بردن دست همچون واسطة تکیه و راهگردی بس شد، اسکلت پا و موشکهای آن خیلی ترقّی کردند. به توفیل راست شدن قامت استخوان کاس وسیع و بقوّت گشت؛ همة عضوهای درونی به راست راه گشتن موافق شدند؛ سیستم گردش خون مرکّبتر گردید. به درجة بلند انکشاف یافتن موشکهای و عضوقای آواز باعث به وجود آمدن نطق گردید، که آن همچون واسطة مناسبت بینیهمدیگری فقط به آدم خاص است.
مغز سر آدم از مغة سر گاریلّه سه مراتبه وزنینتر میباشد و حال آن که خود گاریلّه نظر به آدم سه برابر کلان است. به توفیل به درجة بلند تشکّل یافتن سیستم عصب آدم برای انکشاف منبعده و بیانتهای عقل و ادراکش زمینه دارد.
همة آدمان حاضره به یک نمود (homo sppiens) منسوب بوده، به یکچند نجاد اساسی تقسیم میشوند. علامت اساسی homo sapiens برخلاف عقیدة ارتجاعی نجادپرستان برای همة آدمان یکخِل است. دایر به زمان و مکان پیدایش نجادها یکچند فرضیه وجود دارد: موافق بعضی از آنها نجاد در یک موضع تاریخی پیدا شدست.
ز روی فرزیل دیگر باشد، از 2 تا 4-5 چنین مویعها وجود داشتند. در دورههای پلیالیت و میزالیت به هر 3 کیلومتر2 بزور یک نفر آدم راست میآمد. در دورة نیالیت این مقدار تقریباً 10 مراتبه افزود. سالهای 1000 اهالی روی زمین به 275 میلیون، سالهای 1500 به 450 میلیون و سالهای 1600 به 500 میلیون رسید. سالهای 1800 وهای 1 ملّیرد و سال 1980 از 4 ملّیرد هم گذشت.
اهتیمال گامینیدخا در ناحیههای تراپیکی تشکّل یافته باشند.
در آینده باشد، آدم مکان زیست خود را وسیع نموده، در چول و بیابان، قطبها و کوخستان ساکن گردید. با وجود آن قسم زیاد آدمان حاضره در جنگلهای تراپیکی و ناحیههای اقلیمشان معتدل ساکنند.
یکی از جیختهای خاص مناسبت آدم با محیط شکل کاملاً نو مطابقشوییست، که در جریان آن هم محیط و هم مناسبت خود آدمان تغییر مییابد. این پراسیسّ بی دیگرشوی تشکیلة مارفافونکسیانلی آدم به عمل میآید. در نتیجة مدّت دور و دراز به طبیعت تأثیر نمودن آدم محیط نو-«محیط مصنوع» بنیال گردید، که در نوبت خود به طرفهای گوناگون حیات آدم تأثیر میرساند.
ین پراسیسّ خصوصاً در شرایط انقلاب علمی و تکنیکی وابسته با اندوستریلیزسیة مینبعده، افزودن حجم و مقدار شهرها و تشکّل ایکاسیستیمههای مصنوع و محیط از میانة عصر 20 cap کرده به یکی از مسئلههای مهمّ زمانه تبدل یافت و پرابلیمة کاملاً نو-پروبلم «آدم و بسفره» را پیش آورد.
سمت دمارفیزم جنسی (گوناگونی علامتهای مرد و زن) ، بیامارفیزم و تشکّل جنین در همة گروههای نجاد homo sapiens یکخِله است. تفاوت جنسی از خود تولد cap کرده ظاهر میگردد. از جهت مارفالاگی دمارفیزم جنسی در جثّه، تناسب ارکان (مثلاً، نسبتاً وسیعتر بودن کاس زنها و برعکس وسیعتر بودن کتف مردان) ، سرعت انکشاف بعضی قسمهای بدن مثلاً، تیزتر انکشاف یافتن قَبَت روغن زیر پوست زنها و موشک و استخوان مردان) ، خصوصیتهای میکروستروکتوره (دیمیتر تارهای موشک، اندازه و مقدار عمومی هوچیرههای روغن و غیره) ، اینچنین بعضی جهتهای گییتاخیمیوی عنیق نمودار میشود. به غیر از این تفاوت جنسی در بسیار علامتهای فیزیولوژی و بیاخیمیوی نیز ظاهر میگردد.
جیدتهای خاص انکشاف فردی آدم آن است، که در آوان کودکی نسبتاً سست میسبزد و در دورة بلاغت سبزش او سرعت میگیرد. بعضی میمونها، مثلاً، شمپانزه نیز به همیپ طریق انکشاف مییابند، ولی در آنها فاصلة بین دورههای کودکی و بلاغت نسبتاً کوتاه میباشند. بنا بر این چنین قانونیّت سبزش را به مرحلة مویین تحوّل پریمتها و خصوصاً گامینیدها خاص شماریدن ممکن است، که در تشکّل آنها دراز شدن دورة تربیة فردهای جوان مقام کلان داشت.
چونین نوع سبزش به آدم حاضره نیز خاص میباشد، هرچند که سرعت انکشاف این و آن گروه آدمان و مخصوصاً فردهای جداگانه ممکن است به این قانونیت چندان راست ناید. به صفت معیار سن بیولوگی آزمایشهای گوناگون مارفالاگی، فیزیولوژی، بیاخیمیوی از جمله آزمایشهایی، که درجة انکشاف اسکلت («سن اسکلتی») ، سیستم دندانها («سینن دندانبراری») انکشاف جنسی، ستتوس گارمانی، بعضی نشانههای فعالیّت عالی عصب (آنها به سنّ و سال وابستهاند) ، اینچنین سیستمههای دل و paگ، موشک و اویره را استفاده میبرند.
همة این نشانهها تقریباً در یک وقت وابسته به یکدیگر پس و پیش تغییر یاف-ته، برای از قد تیز یا سست شدن انکشاف ارگانیزم سبب شده میتوانند. به سرعت انکشاف و از آن جمله سن بیولوگی عاملهای بسیاری، به مانند عاملهای ارثی، اجتماعی و میشی و غیره تأثیر میرسانند.
چونانچی در ضمن معاینة دوگانیکها مقرّر کرده شده است، که در مویین کردن سن اسکلت و دندان، مقدار سیکریسیة جنسی، سن هیز اوّلین و غیره عاملهای ارثی مقام کلان دارند. از حد تیز شدن جریان انکشاف و افزودن تن و جثّه برین حادثاتی، که در طول صدسالة آخر در بسیار مملکتها مشاهده میشود، یک نوع انحراف میکرواوالیوسییی میباشد، که در حدود تحوّل تاریخی homo sapiens افاده میشود و شاید از این پیش هم وجود داشته باشد.
همة این تغییرات در محلخای گوناگون و دورههای گوناگون تهخوّل آدمیزات با سرعت هرخِله صادر گشتهاند. چنین حادثههای میکرواوالیوسیانی شاید سببهای ژنتیکی داشته، در نتیجة آمیختشوی نجادهای گوناگون آدم، تغییریابی بسامد گینها و مانند اینها به عمل میآیند، هر چند، که پیدایش آنخا به یک قطار عاملهای دیگر، از چومله عامل-های اجتماعی و اقتصادی نیز وابسته است.