
هزرت آدم، ابوالبشر، بولبشر، xلیفاتالله، سفیالله، ابولوفا، ابومحمّد، معلمولسما، اوادیم، در اساطیر مسلمانان، یهودیان و نصرانیان نخستین آدم و پدر آدمیان، چفت حوّا، که گویا خداوند او را از خاک آفریده، بعد چهل روز به او جان عطا کرده است. با فرمان خدا همة ملایک آدم را سجده کردند، جز ابلیس.
خودا آدم را در بهشت جایداد و حوّا را از قبرغه چپ او آفرید و خوردن گندم (به روایت «تورات» خوردن سیب) را به آیها منع کرد. و گویا ابلیس با یاری مار به بهشت درآمده آدم و حوّا را به وسوسه انداخت، تا گندم خوردند. از این کار خداوند به خشم آمده، آدم و حوّا را از بهشت بیرون پرتافت و آنها بر سرندیب نام موضع هندوستان فرود آمدند (این امر را در اصطلاحات دینی هبوط آدم گویند).
ادم و حوّا در ایجادیات دهنکی خلق تاجیک و اشعار شاعران کلاسیکی فارس-تاجیک همچون آبرزهای بدیعی اساطیری استفاده شودهاند. سعدی شیرازی به قصّة آدم و حوّا چنین اشاره دارد:
هدیس عشق اگر گویی گناه است.
گوناه اوّل از حوّا بود و آدم.
خافیز شیرازی در بیت زیرین قصّة آدم را ذکر مینماید:
من ملک بودم و فردوس برین چایم بود،
ادم آورد در این دیر خرابآبادم.
میرزا عبدالقادر بیدل قصّة آدم و حوّا را با آهنگ بلند اجتماعی تنقید کرده است:
فسانة بیتمیزی عالمرا
فخمی کن و واگذار بیش و کم را.
شیتان گردید قابل طوق لعنت،
بیرون کردند از بهشت آدم را.
در افسانه و روایتهای خلقی، که بیشتر کارکتر دینی دارند، آدم و حوّا با نامهای «حضرت آدم» و «ماماهوّا» یاد میشوند.