خانقاه زاویّه، تکیه، رباط، محل جمعامد درویشان و سالکان راه طریقت، که تحت ارشاد پیر راه و اصول معرفت عرفانی را میآموزند. در ابتدای پیدایش تصوّف درویشان بیشتر ویرانهها را گوشة عزلت انتخاب میکردند. بعدتر تعداد آنها زیاد شده، در xانقاه گروه-گروه جمع میشدند. بنا به عقیدة مؤلفان «ترایق-ال-حقایق» محمّد معصوم شیرازی اوّلین خانقاه را برای صوفیان در رامل و نام محل شهر شام بنا کرده بودند. بیشتر خانقاهها از نذر و هدیه و صدقة نکوکاران ساخته میشدند و به هر یک آن شیخ و مرشدی سرداری میکرد. دورة ریاضت سالک در xانقاه به استعداد و طرز تعلیم شیخها وابسته بود.
درویشان در xانکاه مراحل سلوک را تهای مینمودند. بعد مرید از شیخ xانقاه اجازت به ارشاد دیگران گرفته، خانقاهرا ترک میکرد و در شهر دیگر خانقاه تازهای همچون یک شعبة خانقاه شیخ خود تأسیس مینمود. همین طور چندین خانقاهها در شهرهای مختلف شرق میانه و نزدیک به وجود آمدند. سییاه عرب ابن بتوته ضمن شرح سفرهایش به مملکتهای شرق xانقاه و رباط را محل تشویق و ترغیب افکار عرفانی نامیده است.
موافیق رسم و عادت تصوّفی مرشدان همة خانقاهها به شیخ خانقاه نخستین تابع بوده، پیروان طریقت او به شمار میرفتند و خلیفة خانقاه نخستین به همة تابعان خود حکم روا داشت. گاها در بین شیخان خانقاههای یک طریقت مویین صوفیه اختلافی به وجود میآمد، که باعث پیدایش دو سلسلة علیحدة یک طریقت میگردید. مثلاً، سلسلة نوربخشیه و زهبیه همین خیل به وجود آمده بودند.
بینا به عقیدة اکثر محقّقان تصوّف صوفیانی، که در xانقاه تربیت میگرفتند، چهار مرتبه را باید از cap گذرانند. مرتبة اوّل را مبتدی (آموزش ریاضت) ، دوّم را موتدرّیج (رام کردن نفس) ، سوّم را شیخی (ادارة xانقاه) و چهارمرا قطب (پیر مشایخ) مینامند.
رابیتة شیخان خانقاهها یک نوع خویشاوندی و برادری صوفیان را پدید آورد، که آن از خراسان و ماوراءالنهر cap کرده تا سوریه و اسکندریه انتشار یافته بود.
م. حضرتقولاو.