فئودالیزم (نیمیسی غیodalismus، فرنسوی feodalite، از لاتینی feodum-فیاد-ملک میراثی) ، فارمسیة صنفی و انتگانیستییست، که در انکشاف عمومیجهانی تاریخمعمولن بعد ساخت غلامداری میآید. برای قسمی از خلقها (مثلاً، اسلاوینها) ، که ساخت غلامداری را از سر نگذراندهاند، اوّلین فارمسیة صنفی و انتگانیاتی بود. مناسبتهای استحصالی فئودالی ناوابسته از شرایط کانکریتی و تاریخی، تفاوتهای محل و زینههای انکشاف در همة مملکتها خصوصیتهای عمومی (مالکیّت فئودالی بودن زمین، خواجگی مستقلد دهقانی و غیره) دارند. طرز استحصالات فئودالی ترکیب اجتماعی جمعیّتی، ندسترایکة سیاسی، ادیالوژی و ساحة اجتماعی و پسیخالاگی خود را دارد. عصرهای 5-میانة عصر 17 دورة انکشاف عمومیجهانی تاریخ فئودالیزم به حساب میرود. منبعد اکلد خواجگی کاپیتالیستی پیدا شده، مناسبتهای فئودالی را مناسبتهای کاپیتالیستی عوض میکند. در شرایط امروزه هم مناسبتهای فئودالی در یک قطار مملکتها حکمرانند. فئودالیزم دورههای تشکّل، انکشاف و متأخَّر را تهای کرده است، که در مملکتهای مختلف در دور و زمانهای گوناگون جایی داشتند. مملکتهای شرق را از روی شکل و سرعت انکشاف فئودالیزم به سه گروه تقسیم میکنند. به گروه یکم مصر، ماوراءالنهر، ایران، هندوستان، ختایی، به گروه دوّم کاریّه، ژاپن، دولتهای آسیای جنوب و شرقی و ایفیاپیه و به گروه سوّم بعضی خلقهای بادیهنشین تعلق دارند. مملکتهای گروه یکم از جمعیّت مترقّی صنفی به فئودالیزم گذشتند، مملکتهای گروه دوّم و سوّم باشند به دورة جمعیّت صنفی دیرتر داخل شده بودند و مناسبتهای غلامداری در یک مدّت کوتاه به موناسگبتهای فئودالی تبدل داده شدند.
موناسیبتهای فئودالی در شرق (ختایی ، و هندوستان) نظر به اوراپه پیشتر پیدا شده، پراسیسّ تشکّل آن تقریباً از اسری
1 میلادی تا آخر هزارة 1 و اوّل هزارة 2 دوام کرده است. دورة اساسی تشکّل فئودالیزم در شرق میانه و نزدیک اساساً به پیدایش اسلام و استیلای عرب راست میآید. در دورة اوّل انکشاف فئودالیزم در مملکتهای شرق مانرخیههای پرقوّت موجود بودند.
مملکتهای ترقّیکردة آسیا و افریکة شمال چون مملکتهای اوراپه در یک وقت به زینة بلند فئودالی گذشتند.
یک خصوصیت مهمّ زمینداری مملکتهای شرق در آن ظاهر میشد، که فئودالان با وجود زمییندار کلان بودنشان خواجگی خصوصی برشینوی نداشتند و دهقانان را بیشتر با راه گرفتن انداز آذوقهوی، «اجاره» دادن زمین استثمار میکردند. در مملکتهای شرق اینچنین طبقههای کلان دهقانان «صاحبمولک» موجود بودند، که در زمینهای دولتی کار میکردند و در یک قطار ناحیهها شکلهای جماعهاوی زمینداری و استفادة زمین باقی مانده بود. دورة آخر فیدلیزم در ختایی، هندوستان، ایران و دیگر مملکتها تقریباً در عصر 19 سر میشود. گذرش به متدهای کاپیتالیزم صناعتی، خصوصاً متدهای امپریالیستی استثمار مملکتهای مستملکه و مطیع تنزّل سیستم نتوروی خواجگی مملکتهای شرق را تیزانده، باعث پیدایش عنصرهای کاپیتالگستی گردید. با وجود این مملکتهای مذکور کلانترین نشدند (به جز ژاپن) و در آنها طرز استثمار کاپیتالیستی و فئودالی مخلوط گردیدند. قریب در تمام مملکتهای آسیا و افریکه فیدلیزم در شکل نسبتاً تغییریافته تا سالهای 1939-45 وجود دشت، که آن مانعه اساسی ترقّیات مملکتهای شرق بود. بنا بر این، روالیوسیه و حرکتهای آزادیخواهی ملّی امروزه، که اگاهیّت ضدفیادلی و ضدیمپیریلیستی دارند، نیست کردن ساخت فئودالی و مناسبتهای اگرری نیمفیادلی را یکی از وظیفههای مهمّ خود میدانند. تشکّل فیدلیزم در مملکتهای اوراپة غربی در خرابههای امپراتوری ریم غربی، که آن را در رفت مهاجرت عظیم خلقها بربرها به دست آورده بودند، پیدا شده بود. دورة تشکّل فیدلیزم را عصرهای 5-14 میدانند.
درجة بلند انکشاف فیدلیزم در اوراپه (عصرهای 11-15) بعد به آخر رسیدن پراسیسّ بوجودایی ساخت فئودالی در بزیس و تمام عنصرهای ندسترایکه فرا رسید.
در زینة فیدلیزم ترقّیکرده در هیت صنف فئودالان تغییرات جدّی به عمل آمد. عصرهای 11-13 دورة متّحدشوی صنف حکمران و به طبقههای امتیازناک جمعیت تبدل یافتن آنها به شمار میرفت. دولت متمرکز فئودالی همچون مانرخیة طبقویی تشکّل یافت. کلیسای کتالیکی در ساحة ادیالوژی قریب حکمران مطلق شده، دین به همة ساحههای حیات جمعیت ریشه دوانده بود. با وجود این در این دوّره نظریههایی به وجود عمدید، که به تعلیم علوم دنیوی و تعلیمات رسیانلیستی پرداختند. جریانهای ملحدانه پیدا شدند، که همچون آپّازیسیه به مقابل تعلیمات سخالستیکی آزاداندیشی را ترغیب میکردند.
خوسوسیّت اساسی فیدلیزم متأخَّر تنزّل فارمسیة فئودالی و به وجود آمدن طرز کاپیتالگستی استحصالات بود. آن باعث در صناعت پیدا شدن شکلهای ابتدایی استحصالات کاپیتالیستی گردید. در دورة تنزّل فیدلیزم حکمرانی سیاست صنف فئودالان شکل مانرخیة مطلق را گرفت، ریفارمسیه به حکمرانی بیانتهای کتالیسیزم ضربة هلاکتآور زد. دورة احیا و روح اومانیستی از تأثیر دین آزاد شدن حیات معنوی را نشان میداد.
فیدلیزم در آسیای میانه نیز همان سه دورة انکشاف را از سر گذرانده است.
تشکّول مناسبتهای فئودالی در آسیای میانه به دورة هیتالیان (عصرهای 5-8) راست میآید. خصوصیت فیدلیزم این دورة آسیای میسنه از آن عبارت بود، که موناایبتهای فئودالی در آمیزش با باقیماندههای جمعیّتهای گذشته انکشاف میایافتند. مثلاً، در استحصالات از محنت غلامان وسیع استفاده شده، دهقانان مثل پیشتره سردار عایلة پتریرخلی بودند. تنزّل جماعهها در این ناحیه بایسیه افزودن تمایل تفرقة اجتماعی جمعیت، یعنی بوجودایی اعیان و اشراف و عامّة وسیع مظلوم گردید. از این رو، دورة بوجودایی فیدلیزم در آسیای میانه زمان اوجگیری شورشهای عامّة مظلوم بود. .
سرهای 9-10 دورة نشو و نمای حیات اقتصادی و مدنی آسیای میانه بود. در این دوره مناسبتهای فئودال در حیات جمعیّت پرّه غلبه کرده، تاجیکان همچون خلق تشکّل یافتند. اوّل دولتهای متمرکز طاهریان، صفّاریان، سامانیان به وجود آمدند و برای انکشاف منبعدة اقتصادیات و مدنیّت آسیای میانه شرایط فراهم آمد. مبارزههای صنفی، که نتیجة نارساییهای اقتصادی و اجتماعی بودند، در نظریههای مختلف ایدئولوژی انعکاس مایافتند. مثلاً، قرمطیه افادة همین انتگانیزم صنفی بود. آخر عصر 10 دولت سامانیان تنزّل یافته، دولت قرخانیان و دولت غزنویان تشکیل شد. دورة حکمرانی سلجوقیان و موجودیّت دولت تیاکرتی اسماعیلیها، قرکیدانیان و غوریان زمان انکشاف منبعدة مناسبتهن فئودالی در آسیای میانه بود. در ماوراءالنهر و خراسان شکل نو زمینداری «اقطاع» وسیع پهن شد.
در عهد چنگیزیان باشد، احوال اجتماعی عامّة دهقانان باز هم بدتر شد. نمایندگان سلالة چنگیزیان ملک گوناگون را به خویش و اقربا و سرلشکران و منصبداران دولتیشان همچون تنخواه انعام میکردگی شدند. شکلهای معمول تنخواه اینجو، اقطاع، ادرار، سویورغال و موقسّه بودند. احوال وزنّین اقتصادی و حقوقی دهقانان و هنرمندان، جنگهای دائمی، نزاع سلالوی و خصومت فئودالی، که پایههای خواجگیهای دهات را خراب نمودهاند، باعث افزودن مفلسی دهقانان گردیدند. شورش کلان خلقی با سرداری محمود تارابی نتیجة احوال وزنین اجتماعی دهقانان بود.
زمان حکمرانی تیمور و تیموریان (1370-1500) دورة نشو و نمای عالی مناسبتهای فئودالی در آسیای میانه بود. مخصوصاً به انکشاف زراعتکاری، وسیع کردن (میدان زمیهای کارم، برقرار کردن سیستم خرابشدن آبیاری و ساختمان کانالهای نو دقّت جدّی داده شد. آوریز، سردرخت، داروغه، زبیتانه، محصلانه، مشرفانه، حق عوارض و باز شکلهای دیگر انداز وجود داشتند. بار گران انداز اهل تیموریان اساساً بر دوش اهالی محنتی تهجایی بود.
خوسوسیّت اساسی دورة دوّم انکشاف مناسبتهای فئودالی از آن عبارت بود، که در حیات جمعیّتی آسیای میانه دو تمایل به هم مخالف، از یک سو، پیشرفت اقتصادیات، خواجگی قشلاق، هنرمندی و ام و مدنیت و از دیگر سو، بوجودایی شکلهای مختلف انداز، باج و خراج و قوّت گرفتن استثمار عامّة خلق عمل میکرد.
یبتیدای عصر 16 آغاز دورة تنزّل فیدلیزم و مناسبتهای فئودال در آسیای میانه بود. ولی از جهت حقوق مالکیت مثل دورههای گذشته زمینها به یکجند کتگوری اساسی (دولتی، شخصی ملک، ملک حرّ خالگس، وقفی و ایره) تقسیم میشدند
برابر زمین فئودالای خواجگیهای میدة دیقّانی هم وجود داشتند. سیستم مرکّب انداز، باج و خراج و مجبوریّتها وجود داشتند. در این سیستمه جای اساسی را انداز «مالوجیهاز»، «خراج»، «طنابانه» و «اخراجات» اشغال میکرد. از سوداگران زکات و باج گرفته میشد. در عصر 16 قریب صد نوع انداز وجود داشت.
در امارت بخارا، خانیهای خوقند و خیوه دولتهای فئودالی صاحب اساسی زمین بوده، منفعت فئودالان و روحانیان را افاده میکردند. در استثمار معنوی و اقتصادی محنتکشان مخصوصاً مقام روحانیام مسلمان کلان بود.
زدوخوردهای دائمی فئودالی به اینجیشاف مدنیت، مناسبتهای سودای بیرونی و احوال اجتماعی عمّة محنتکش تأثیر منفی رسانده باعث سر زدن خروجهای سیرشمار خلقی گردیدند. مثلاً، در ابتدای عصر 16 سر زدن بلوا در سمرقند و شورش در قراکول (1505) ، خروج در بلخ (1605) ، وادی زرافشان (1618) و حصار (1706) ، شورش در بخارا (1758 و 1785) ، در ابتدای عصر 19 به وجود آمدن شورشهای کلان در عورا تپّه، سمرقند، خجند، بخارا و خوقند افادة ناراضیگی عامّة خلق، از ساخت موجودة جمعیّتی و رو به تنزّل آوردن مناسبتهای فئودالی بود.
بعد به روسیه همراه شدن آسیای میانه در مناسبتهای فئودالی تغییرات جدّی به عمل آمد. چارهبینیهایی، که حکومت پادشاهی برای قانع گرداندن طلبات روزافزون صناعت خود اندیشیده بود، به انکشاف اقتصادیات و حیات اجتماعی آسیای میانه تأثیر مثبت رساند. به این مقصد راههای آهن و کارخانههای صناعتی ساحته شدند. تدقیق ثروتهای زیرزمینی و استخراج آنها اوج گرفت. همة این به تشکّل صنف کارگر، شعور خودشناسی و اوج گرفتن حرکتهای آزادیخواهی ابتدا گذاشت. سر زدن شورش سال 1916 در آسیای میانه شهادت انکشاف شعور خودشناسی محنتکشان آسیای میانه بود. غلبة روالوتسیة برجوزی و دموکراتی در ترکستان و سرنگون کرده شدن مأموریّت حکومت پادشاهی غلبة کلان قوّههای دموکراتی به حساب میرفت. با تأثیر آن در بخارای نو (کاگان) ، ترمذ و چارجویی ساویتهای دیپوتتهای سولداتان و کارگران تشکیل کرده شدند، که به اهالی بیکیهای علیحده تأثیر پراگریسیوی رساندند. در تاجیکستان غلبه کردن روالوتسیة سوسیالیستی قانونیّت آبعیستیوی بود، که زمینههای تاریخی آن با حرکت رینالیوسیانی محلی و عمومیراسّییگی علاقن عضویی داشت. س. جاناناو.
Инчунин кобед
سفارت
سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر میرود. …