اپیلاگ (از یون. epilogos-آخرسخن) ، در درمه مراجعت خاتموی خار یا اکتور به تماشابینان بود، که توسط آن مقصد مؤلف و ماهیّت واقعات پیسه شهر داده میشد. ه.-ا درمه جای احیا (و. شکسپیر، ب. پانساو) غایه پیسرا شرح میداد. در ادبیات معاصر ه. تصویر واقعههایست، که بعد قطع و حلّ کانفلیکت میآیند. ه. عنصر اساسی سیوجیت نمیباشد. ه.-را اساساً در آخر، بعضاً در آغاز اثر بدیعی میآرند (باب یکم «شهرها و سالها» ک. فیدین، «من گنهکارم» ج. اکرامی). دایرة تصویر در ه. وسیع است. با این جهت آن از مفهومهای نسبتاً تنگ خاتمه، خلاصه و غ. فرق میکند.
د .: والکینشتیین و. م. درپمتورگیه، م. ، 1969؛ پاسپیلاو گ. ، تیاریه لیتیرتورы، م. ، 1978.
س. تبراف.