معلومات آخرین
Home / مختلف / «احیا-ات-طبّ»

«احیا-ات-طبّ»

 «احیا-ات-طبّ» «اهیا-ات-طبّ سبحانی»، اثریست عاید به مسئله‌های طبّ عملی و شناختن و استفادة نوعهای دارو؛ سبحانقولی محمّد به تاجیکی تألیف نموده است. «ه.» از مقدّمه و هشت باب (هر باب از چار فصل) عبارت است. مقدّمه عاید به حدّ طبّ و موضوع آن، دایر به ارکان (چار مادّه، یعنی خاک، آب، هوا، آتش) ، مزاج معتدل، مزاج اندامها، حفظن صحّت، تدبیر فصلهای سال، تدبیر شهر، خانه و مسکن، تدبیر جامه (لباس) پوشیدن و تدبیر سیزای و عمر مردم بحث می‌کند. در بیان حدّ طبّ و موضوع آن مؤلف طب را علمی نامیده است، که «… طبیب بر آن علم در حال تن مردم نگاه کند و تندرستی بر وه‌ای نگه دارد و اگر بیمار گردد به حال صحّت باز آرد…». باب اوّل به ادویة مفرده (ساحهه) یک نفع و ضرر آنها، سرگی و ناسرگی (پست‌صفتی) ادویه، وزنها، شناختن ادویة مرکّب، طرز آمیختن ادویه و س. عاید است. در این باب ادویة مفردة نباتی، مس، آزارده (کچوله) ، خردل، دولبه، آزانولگار (مرزنگوش) ، ارّوان، انچودان، اشدادول (شدادول) ، استوخودوس (ریهان رومی) ، سنبل، اسفناخ، سیم-سیم (کنجد) ، اشنه، اشنایی، اقاقیا، اندیبر، بابونه، بستانفروز (گل تاج خروس) ، بنفشه، بدمن، سوبی را (سنجید) ، عناب (چیلان) ، سوماک، (توتم) ، دینا، درمل (هزاراسپند) و غ. ، هیوانی از قبیل عسل، تخم، شیر، روغن، استخوان، پیشاب، پوست، مینه، گشت، بعضی عضوها و اینچنین معدنی-تنکار، زبرچد، زومزگرّد، سرمه، تلد، گج، عقیق، فیروزه، قهربا، مروارید، الماس، توتیا و غ. تفسیر یافته‌اند. در باب مذکور عاید به طرز خشکانیدن نباتات، گرفتن شیرة رستنیها، غن کردن و کوفتن معدنها، دوری ساختن، طریق نگاه داشتن ادویه نیز سخن می‌رود. باب دوّم عاید به تریاکها، اقراس (قرص افعی، اوسول و غ .) ، ادویة معجون (مس. ، معجونهای عقرب، استوخودوس، پودینه، معجون جالینوس وa غ .) ، نوشداروها، دواهای مفرّح یا قوّتبخش دل و جگر (مس. ، داوولموشک شیرین و تلخ)؛ باب سوّم دایر به ایاریجات (ادویة موسدل) ، گوارشات یا دواهای هاضم (مس. ، گوارشات سوماد، زنجبیل، تباشیر، زیره، مشک، کافور، انچودان، دارچین و غ .) ، قرصها (قرصهای کوکب، کافور، گل، افسنگین، عود، کُندور، خش-خاش، گلنار، قهربا، سنبل و غ .)؛ باب چارم عاید به طریق تییار کردن صفوفات یا ادویة سودّه (صفوفهای تباشیر، قاقوله، حلیمه، زرشک، ثورینجان و غ ،) مربّایات (مربّاهای گل‌شکر، بنفشه، هلیله، سر، زنجبیل، کد و، هندوانه، بادام، نارجیل و غ .) سکنجبینات (سکنجبینهای لیم و، هندی، رومالی و غ .) ، اشریبه (شربتهای انار شیرین، سیب، انجیبر، اقوت، شرابهای آل و، خشخاش، رواج، زوفا، انجیر، بنفشه، نیلوفر، توت، پودینه و غ .)؛ باب پنجم دایر به متبوخات (ادویة پخته، مس. ، متبوخ هلیله، شاه‌تره، ثورینجان و غ .) ، نوقوات (دواهای در آب ترکرده) ، لوعقوات (ادوییی، که فرو برند، مس. ، لوعوق زوفا، خشخاش، دولبه، بادام، جلغوزه و غ .) هب مسهِل و غیریموسهیل (مس. ، هب شاه‌تره، شبیار، صحرم) و غ .؛ باب ششم عاید به سوءوتات (دوایی، که در بینی چکانند) ، اتوسات (ادویة عطسه‌آور) ، نوتولات (چیزهایی، که به cap ریزند) ، قتورات (ادویة قطرگی) ، شومومات (دواهای بویش) ، بحورات (ادویة دودکننده) ، لوطوخات (ادویة مالیدنی) ، سونونات (دواهای دندان) ، زیماهها (دوایی، که کوفته اتاله کرده بندند) ، حقنه، فتیله، موقیات (دواهای قی‌آور) و غ .؛ باب هفتم دایر به کوهل (سرمه) ، برودات، مراهیم (مرهمهای ز‌انگار، سرخ، سیاه، مصری، کافور، مرهم بواسیر، سرطان) ، دوهنیات (مس. ، روغن سیمسیم، ثورینجای، بیدانجیر، لاله، زعفران، ترا، دینا، گل بادام و غ .) ، کام بیماریها و غذایی، که موافق هر ضعف باشد؛ باب هشتم به ادویة ورم و بوسورات گرم و سرد (دوای طاعون، ورم شش، دوای دنبل، خارش، دوباع، سرطان و غ .) ، دواهای دبر (استخوانبندی) و زینت (دوای شکست استخوان و جراحت آن، دوایی، که موی را دراز کند، دوایی، که روی را نک و سازد و غ .) ، پازهرها و غ. بحث می‌کند. هنگام بیان ادویة مفرده اوّل نام (به طریق الفاا) ، بعد طبیعت و ثانی اهمیت آن آمده است. بعضی دواها با عربی، فارسی، ترکی، هندی، اینچنین نام محلیشان بیان گشته‌اند. مس، گفته شده است، که «سوس، به فارسی محک و در عرف سوس شیرین گویند، منفعت در بیخ و عصارة آن بود، طبیعت و گرم و خشک بود… ، گویند شیره‌اش سرد است، درد دیگر را نافع بود… ، جهت بوی بغل و عرق سوس تازه را استعمال کنند سود دهد». در کتاب اهمیت، طرز تییار کردن و استفادة اکثر دواها شرح یافته‌اند. در قطار دواهای گوناگوی مؤلف بسیار خردنی و نوشیدنیها و طریق تییار کردن آنها را شرح می‌دهد، که برای معالجة این یا آن بیماری مفیدند. غیر از این در «ه.» یک قطار بیماریها شرح یافته‌اند، مس. ، صداع-درد تمام cap؛ درد شدید-درد نیم cap؛ لهوه-قد شدن نیمة رویی و نیمة دهان؛ رعشه-لرزیدن دست و پایی بی‌اراده؛ ناخنه-رگهای سرخ و سفید، که از گشة چشم بیرون آیند؛ سبل-رگهای پرخون بود در چشم و غ.

یک نسخة دستنویس اثر (514 ورق) ، که آن را س. 1102 هجری (1691 میلادی) ‌خواجه ‌انصاف کتابت کرده است، در کتابخانة سرّیدکتسیة علمی اینتسیکلاپیدیة ساویتی تاجیک (رقم 62) و نسخة دیگر آن (301 ورق) ، که آن را س. 1248 هجری (1832 میلادی) عبدالله‌ کاتب کتابت کرده است، در فاید دستخطهای این-ت شرق‌شناسی اف pسّ ازب. (رقم 2101) محفوظ می‌باشد.

د .: حکمت عصرها، د، ، 1975.

toشیف.

Инчунин кобед

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغت‌نویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …