معلومات آخرین
Home / علم / بازسازی

بازسازی

بازسازی، نام عمومی اصلاحات، ادیالوژی نو و سیاست راهبریّت حزب کمونیست اتّحاد شوروی (هکیش) و ا.ج.ش.س.، که مقصد اساسی آن نوسازی عمیق تمام جبهه‌های حیات مملکت، در زمینة تشکیل نو محنت جمعیّتی رونق دادن کارهای خواجگی خلق و هرجانبه آشکار کردن ماهیّت انساندوستانة جمعیّتی در ساحة اقتصادیات، حیات اجتماعی و سیاسی و معنوی بود. این اصلاحات را به طور رسمی در پلینوم کم هکیش در تاریخ 27 ژانویه 1987، که مسئلة «در بارة بازسازی و سیاست کدری حزب» را محاکمه می‌نمود، اعلام داشتند. در همایش مذکور مسئله‌های زیرین را همچون خاصیتهای اساسی رشد سیاسی کشور معرفی نمودند: از مقامات دولتی به حزب سیاسی واقعی تبدل یافتن هکیش؛ به مقامات راهبریکننده پیشبری نمودن غیریهیزبیان؛ وسیعگردانی «دموکراتیة داخلی»؛ تغییرات وظیفه‌ها و نقش شوراها، که در تشکّل آنها همچون مقامات واقعی حاکمیت در حدودهای خویش تجسم می‌یافت؛ برپا نمودن انتخابات شوراها در اساسهای رقابتی و غیره.
مقسد و مضمون واقعی بازسازی را به ارزشها و ایده‌آلهای عمومی‌انسانی نزدیک و هم‌معنا گردانیدن سیاست، اقتصادیات، ادیالوژی و فرهنگ کشور پهناور و گوناگونچیهرة اتّحاد شوروی تشکیل می‌نمود. امّا به هدفها نایل نگردیدند. بازسازی بتدریج نگذشت و عاقبت به تنزّل و از بین رفتن مملکت سبب گردید. در ساحة حیات سیاسی روند دموکراتیکنی پیش گرفته شد. به همه سوبژکتها و ابژکتهای مناسبتهای جمعیّتی آزادی مطلق عطا گردید، امّا حس مسئولیت در نزد شهروند، جامعه و دولت فراموش شد. گذشتة مملکت و سروران آن هدف تنقید سخت و ناادلانه قرار داده شد. حتّی در سیمای سروران سالیان پیش «دشمنان خلق» را می‌جستند. نیروهای گوناگون سیاسی مقصد و وظیفه‌های مختلف داشتند. مقامات حاکمیت دولتی فلج گشته، وظیفه‌های خود را اجرا کردن نمی‌توانست. قانون و سندهای ترتیبات حقوقی را اکثر سوبژکتهای مبارزة سیاسی فعالگشته به اعتبار نمی‌گرفتند. در هر جای مملکت در زمینة مناسبتهای سیاسی و ملّی مقاومتها به عمل می‌آمدند. سال 1991 در مملکت 2 بار بلوا (آگوست و دسامبر) به عمل آمد، که باعث از هم دور گشتن جمهوریخای اتّفاقی و از بین رفتن اتّحاد جمهوری شوروی سوسیالیستی گشت. همة این بی‌نتیجه نمی‌ماند و آدمان به فعالیّت سیاسی کشیده می‌شوند.
وقتی که عذاب و کلفت، محتاجی و مصیبت آدمان خیلی اوج می‌گیرد، آنها دیگر به وضعیت موجوده مراسا کرده نمی‌توانند. محض شرایط حیات آنها را مجبور می‌نماید، که رو به عملیات و اعتراضات آرند و اوزا و حالت خود را تغییر دهند.
ادمان در ترکیب مناسبتهای استحصال نقش اساسی می‌بازند. سطح رواوری به فعالیّت سیاسی به حجم مالکیت و دارایی، که در دست آدمان و یا گروههای مویین قرار دارد، وابسته است. دارایهایی، که این و یا آن گروه در اختیار دارد، مقام آن را در نظام جمعیّتی مویین می‌نماید. در خقیقت، نقش ضروری را در جامعه چنین گروهها به جا می‌آرند. حکمرانی اقتصادی، حاکمیت وسیع حیات مادّی به آنها امکانیّت تأثیر حل‌کننده رسانیدن را به سمتهای اساسی انکشاف جامعه می‌دهند. امّا نمایندگان این گروه می‌خواهند، که این «حاکمیت» را رسمی گردانند. از این خاطر، مبارزة فعال سیاسی بهر به دست آوردن حاکمیت دولتی آغاز می‌شود. نیروهای سیاسی می‌توانند مقصدهای خود را روپوش نمایند و دقّت عامّه را از حلّ مسئله‌های اساسی دور سازند.
اغاز دورة بازسازی و دموکراتیکنی جبهه‌های گوناگون جامعه از طرف سوبژکتهای مناسبتهای سیاسی به هر گونه فخمیده شدند. نیروهای سیاسی گوناگون بمیدانامده روندهای اکنون آغاز گشتة دموکراتی را تحریف نموده، وحدت و انکشاف جامعه را مقصد اساسی خود خواندند، امّا به کارهای غیر مشغول گشتند. این قوّه‌های سیاسی به بسیار سندهای معیاری و حقوقی بینلخلقی و وطنی مراجعت نموده، رعایة پُرّة آنها را وعده دادند، امّا در عمل کارهایی به اجرا می‌رسانیدند، که از هر گونه معیار و اخلاق بیرون بود. بعد آن که سعیزد دیپوتتهای خلقی ا.ج.ش.س. به مادّة iv کانستیتوتسیة ا.ج.ش.س. تغییرات صفتاً نو داخل نمود، در مملکت پلیورپیزم سیاسی و سیستم بسیارهیزبی واقعی گردید، وضعیت سیاسی کشور باسرعت پراختلاف می‌شد. این حالت را در آخر سالهای 1980 روند استقلال‌خواهی کشورهای ملّی تأثیر بیشتر بخشید. اگر صاحب‌استقلال گشتن واحدهای ملّی و حدودی به منفعت اکثریّت کلّ اهالی به عمل آید و چون واسطة کامل گشتن جامعه باشد، هیچ جای تأسّف نیست. امّا در بسیار موردها به حرکتهای استقلالییتخواهی نیروهای ملّتگرايي کناره سروری می‌نمودند. البتّه، این نیروهای سیاسی رسماً همة حقوق و آزادیها را اعتراف می‌نمودند، ولی در اصل آنها را رعایه نمی‌کردند. دولتهای صاحب‌استقلال نو، که اکثریّت آنها از جهت ترکیب ایتییکی و ملّی گوناگونچیهره‌اند، کفالت انکشاف آزادانه و دموکراتی تمام باشندگان خود را دادن نمی‌توانند.
اکیبتخای بازسازی در واقعیت حالت اقتصادی مملکت تجسم یافت. مثلاً، ذخیرة طلا در سال 1985 2500 تانّه را تشکیل می‌داد. در سال 1991 آن به 240 تُن پایان فرآمد. سرعت انکشاف اقتصادی متناسباً+2، 3% و-11 %-را تشکیل می‌نمود. قرض خارجی متناسباً به 25 و 103، 9 ملرد دلار برابر گردیده بود. در مناسبتهای بینیهمدیگری عمومیتهای ملّی و ایتنیکی یک نوع تمایل بیگانشوی پیدا گردید. دقّت اساسی به علامتها و خصوصیتهای ملّی داده می‌شد. حتّی در بسیاری از جمهوریهای اتّفاقی، از قبیل ایستانیه، لیتوه، گرجستان، آذربایجان، ارمنستان، خود روسّیه و غیره تشکیلات و اتّیخادیّهایی تأسیس یافتند، که در فعالیّت آنها غایه‌‌های برتری و افضلیّت ملّی نسبت به ملّتهای دیگر خصومت بینیمیلّی مقام مخصوص داشتند. مناسبتهای تیز و تند غرضناک بینیمیلّی اساساً در بین اکثریّت ملّی و اقلیّت ملّی به میان می‌آمد. رفت انکشاف حیات جمعیّتی را نظاره نموده، اکثریّت نمایندگان اقلیّتهای ملّی خلاصه‌ها می‌برارند: آیا منبعد در چنین واحد ملّی و مأموری زندگی آرامانه به سر بردن ممکن است؟ برای چنین سؤال گذاشتن و به این طریقه مناسبت نمودن آنها اساسهای زیاد داشتند. آن جهتهای عمومی، که اهالی سابق ا.ج.ش.س.-را متّحد می‌نمودند، دیگر وجود نداشتند. زیاده از این، در منطقه‌های گوناگون مملکت: المه‌اتا، سومگیت، باکو، فرغانه، جمهوریهای نزد بلتیکه، گرجستان، ابخزیه، ارمنستان، آسیتیة شمالی، انگوشیتیه، حادثه‌های فوریه (1990) در دوشنبه و جایهای دیگر، ماجراها و زدوخوردهای خونین به وجود آمدند. هرچند همة این حادثخا در زمینه‌های ملّی پیدا نشدند و چون ماجراهای ملّی رخ نداده باشند خم، به مناسبتهای بین عمومیتهای ملّی و ایتنیکی نقش مؤثر گذاشتند. ماجراهای بینیمیلّی عاقبت عمل عاملهای گوناگون می‌باشند. امّا بعضی حالتها را قید کردن ضرور است. هنگام تقسیمات حدودی و مأموری در سالهای اوّل حاکمیت شوروی و اینچنین تغییرات در سالهای منبعده به خطاهای جدّی راه داده شدند. قسمی از زمینهایی، که ملّت و خلقیتها در آن تاریخاً زندگی می‌نمودند، به خیت واحد مأموری و ملّی دیگر کشورها داخل گردیدند. به چنین حالت نمایندگان ملّت و خلقیتهای معاصر مراسا کردن نمی‌خواستند و طلب نمودند، که حدودهای دولتداری ملّی تجدید نظر گردد. در بسیار جمهوریخای اتّفاقی مقام مختاریّتهای حدودی و ملّی بارها تغییر یافتند و به حدودهای دیگر شامل گردیدند. آنها از چنین صورت گرفتن مناسبتها ناراضی بوده، بهر آن می‌کوشیدند، که شکل دولتداری ملّی موافق خواهش و عنعنة ملّییشان باشد. اینچنین عمومیتهای ملّی و ایتنیکی در زمان بازسازی مرحلة احیای خودشناسی را از سر می‌گذرانیدند. نمایندگان آنها به ارزشها و ثروتهای ملّی مناسبت خاصه ظاهر می‌نمودند.
بازسازی مناسبتهای بینیهمدیگری تمام عمومیتهای اجتماعی، مناسبتهای بینیهمدیگری شخص، دولت و جامعه را ضدیت‌ناک کرده، به آنها خاصیت آشتی‌ناپذیر را پیوست گردانید. موکاویمتهای جمعیّتی کشور را به حالت بحران عمومی و تنزّل آورد و روندهای سیپرتیستی قوّت گرفته، دولت پهناور را به کشورهای ناتوان تقسیم کرد. بازسازی برای تاجیکستان نیز عاقبتهای حزن‌آور را در په‌ای داشت. درک نگردیدن ماهیّت اصلاحات و سمتگیری انکشاف به نیروهای پیشبر سیاسی و مقامات ادارة دولتی امکان نداد، که انکشاف باثبات جامعه را تأمین نمایند. واقعه‌های فوریهی (1990) و جنگ هم‌وطنی در تاجیکستان عاقبت بی‌واسطة سیاست زمان بازسازی، نتیجة فعالیّت سیاستمداران و خادمان دولتی دور محسوب می‌شود.
دبیات: کرыشتناوسکیه آ. ترنسفارمتسیه سترایی نامینکلتورы و ناوویو راسّییسکویو ایلیت و.// آبشیستوینّыی نوک ا ساوریمینّاست، ش 1. 1995؛ شیرانین و. پاد کالپکام کانترّزویدک. تینیه پاداپلیاکه پیریسترایک. مسکو، 1996؛ ویشنیوسکیی ا. گ. سیرپ ا روبل: کانسیروتیونیه مدرنیزتسیه و ا.ج.ش.س.. مسکو، 1998؛ سودبы گلسناست: متریالы نوچنا-پرکتیچیسکایی کانفیرینتسی «سودبы گلسناست (1986-2001) ، آپыت ایا زشیتы، 1991-2001». فاند زشیتы گلسناست/ساستو. سنیجکینه ا. ب. مسکو، 2001؛ برسینکاو ا. س. وّیدینی و ساوریمینّویو راسّییسکویو استاری و. 1985-1991. مسکو، 2002؛ یسین ا. گ. راسّییسکیه ایکانامیکه. استاک ا پنارمه رыناچنыخ ریفارم. مسکو، 2003؛ کریوچکاو و. ا. لیچناست ا ولست. مسکو، 2004؛ ترگیدیه ولیکایی دیرجوы: نتسیانلنыی واپراس ا رسپد ساویتسکاگا سایوزه! پاد رید. گ. ن. سیواستیناوه. مسکو، 2005؛ شوبین ا. و. پرداکسы پیریسترایک: اپوشینّыی شنس ا.ج.ش.س.. مسکو، 2005؛ چیشکا س. رل ایتنانتسیانلیزمه و رسپدی ا.ج.ش.س.// ترگیدیه ولیکایی دیرجوы: نتسیانلنыی واپراس ا رسپد ساویتسکاگا سایوزه: سبارنیک. مسکو، 2005؛ دنیساو ا. ا. گلزم نرادناگا دیپوتته ا.ج.ش.س.. سپب، 2006؛ ذاکراو گ. ن. استقلالیّت سیاسی. دوشنبه، 2006؛ کوزیوه‌نوه ل. م. کریتیکه ادی نسیلیه کک ادی پراگریسّه. آچیرک استاری آتیچیستوینّایی آبشیستوینّایی مыسل. 1986-1991 گگ مسکو، 2008؛ یکاولیف ا. ن. پیریسترایکه: 1985-1991. «نییزدنّایی، ملایزویستنایی، زبыتایی». می‌جدونرادنыی فاند «دموکراتیه» مسکو، 2008؛ استینکین س. ، المه‌یوه ل. پیریسترایکه ا گلسناست// ولست، ش10. 2009؛ بیزباراداف ا. ب. ، الیسییوه ن. و. ، شیستکاو و. ا. پیریسترایکه ا کرخ ا.ج.ش.س.. 1985-1993. سپب. ، 2010.

گ. ذاکراو.

Инчунин кобед

سفر

سفر (عربی-تهی، خالی) ، ماه دوّم سالشماری قمری هجری، که از 30 روز عبارت است. …