معلومات آخرین
Home / جامعه / بازار صابر

بازار صابر

بازار صابر (نسب صابراو؛ تولد 20. 10. 1938، دیهه صوفیان ناحیة فیز‌‌آباد) ، شاعر تاجیک. ختم‌کردة ادت (1962). خادم ادبی و مدیر شعبة گزیتة «معارف و مدنیت» (تا سال 1975) ، مدیر شعبة نظم مجلّة «صدای شرق» (1975-79) ، جا‌نشین رئیس شورای نظم این تاجیکستان (1979-81) ، مشاور شعبة نظم این تاجیکستان (1981-90) ، وکیل مردم در شورای عالی جشس تاجیکستان (1990-91). از سال 1994 به روسّیه و از آن جا به شهر سیاتل ایالات متحدة امریکا هجرت کرد. تا ماه می سال 2013 همان جا اقامت داشت. از 29 می سال 2013 به تاجیکستان برگشت و در دوشنبه زندگی دارد. نخستین شعرهای بازار صابر سالهای 60 عصر 20 در مطبوعات تاجیکستان به طبع رسیدند. مؤلف مجموعه‌های «پیوند» (1972) ، «آتش‌برگ» (1974) ، «گل خار» (1978) ، «مجگان شب» (1981) ، «آفتابنیهال» (1982) ، «آتش‌برگ» (1984؛ با حروف فارسی»، سال 1990 به زبان روسی) «با چشیدن، با چمیدن» (1987) ، «چشم سفیدار» (1991) ، «سیم‌خار» (1995) ، «از وطن وقتی که می‌رفتم» (1999) ، «از گل خار تا سیم‌خار» (2003) ، «شاعر و شعری اگر هست» (2004) ، «خون قلم» (2010) ، «لالة سیاه» (2010). اینچنین برگزیدة اشعارش سال 1995 در چیه («برگزیدة اشعار استاد بازار صابر») به طبع رسید. بازار صابر شاعر لیریک است. موضوعهای اشعارش به عالم حسیات، مخصوصیّتهای ادراک، دایرة جهان‌بینی، پهلوهای دنیافهمی و معیارهای انسان‌شناسی قهرمان لیریکی شعر سخت وابسته می‌باشد. خصوصیت سوبژکتیوی و اعتبار لیریزم هیجانبخش و اندیشهپرور در تمام انواع شعر بازار صابر بر مبدأ و جنبة ابژکتیوی برتری کامل دارد. به این معنی در نظم تصویری، اشعار منظروی و عاشقانة او تصویرهای روانی و درمتیکی کم نیستند. در شعر بازار صابر روحیة خود شاعر و حسیات و اندیشه‌های باطنی او نسبت به اهل زحمت ذکر شده است. در شعرهایش حلّ مسئلخای اجتماعی بر تاریخیت و انساندوستی اساس یافته، به توسط اندیشه‌ها، ملاحظه و محاکمه‌های فلسفی افاده شده‌اند. مفهوم و تصویر وطن در اشعار بازار صابر پیوسته با سهفه‌های تاریخ و تکمیل درک و ایخساس قهرمان لیریکی تحوّل یافته، مضموناً عمیق است و به شخص قهرمان لیریکی پیوندی دارد:

گر ما درد و غم داریم،

وتن هم درد و غم دارد…

وتن خونیست، کان در شهرگ خونگرد ما جاریست…

وتن با ماست.

شوکر آب و خاک و آتشش، ما نیز با اویم.

در عالم خام ما را آتشی او می‌تواند پخت،

در عالم خشک ما را می‌تواند آب او تر کرد.

پیوند هستی انسان، خلق با وطن مضمون غایوی بسیار شعرهای بازار صابر را تشکیل می‌دهد («کوهستان»، «خط سرخ»، «خانه»، «شبی دور از وطن»). در یک قطار شعرهای او، که به موضوع وطن مربوطند، نظر تاریخی قهرمان لیریکی مقام مخصوص دارد. در آنها صحیفه‌های قهرمانی و فاجعه‌آمیز تاریخ خلق و وطن از ایخساس و تفکر قهرمان لیریکی گذشته، منظره‌های درمتیکی حیات و مبارزة اجداد خلق تاجیک، فرزندان برومند او بهر آزادی و آبادی به جلوه می‌آیند («زبان مادری»، «تیغ سینا»، «بخارا»، «من خودم را کُشته-کُشته» و غیره). یک سلسله شعرهای بازار صابر به وصف تاجیکستان، زادگاه، کوهستان دیار آفتابیمان بخشیده شده است («تاجیکستان»، «در آغوش کوهستان»، «دوشنبه»، «حسد می‌برم»). در شعرهایی، که شاعر در بارة اشخاص معروف گذشته و امروزه نوشته است، توسط آبرز بدیعی پیوند شخص را با خلق و وطن تأکید نموده است («فردوسی»، «مجسمة عینی»، «قسمت شاعر»، «ترا همچون بخارا دوست می‌دارم»، «سفری به دلها» و غیره). یک قسم مهمّ ایجادیات بازار صابر به وصف و ترنم زحمت فداکارانه و کارنامه‌های تاریخی خلق شوروی («کفشیر»، «انتیگانه»، «سرباز»، «پیرمرد») ، به ستایش دهقان تاجیک («فرزند دهقان»، «ما کودکان بودیم…») ، به یاد اییام کودکی و نورسی («کودکی کو؟» «کودکی‌ام هنوز گریان است» و غیره) بخشیده شده، خمة این شعرها سرشار آهنگهای گرجدنی می‌باشند.

در اشعار بازار صابر تصویر منظره‌های طبیعت پیوسته با وضع و حالتهای گوناگون قهرمان لیریکی آمده، وا­سیتة افادة غلیان فکر و اندیشه، آهنگهای اجتماعی و حسیات عاشقانه می‌گردد («شیرمهتاب»، «برف»، «ابرها»، «تیره‌ماه»، «باران»، «در زیر شرشره» و غیره).

مقام و منزلت انسان در جمعیت، مسئولیت شاعر در نزد تاریخ و بشر، ماهیت و مقصد و وظیفه‌های کلام بدیع در حیات انسانیت مندرجة یک سلسلة شعرهای بازار صابر را تشکیل می‌دهد («اسپ»، «پس از ما»، «راهها»، «صحنه») ، مراجعت به واقعه‌های جداگانة عصر 20 باعث در ایجادیات بازار صابر به میان آمدن شعرهایی گردیده-است، که در آنها اندیشه‌های اجتماعی و فلسفی شاعر عاید به امروز و فردای بشر افاده گردیده‌اند («کوچ می‌بندم»، «عصر 20»، «به خاطرة «سایوز-11»). اشعار عشقی بازار صابر نرم و بی‌غش، سرشار سرور و شادمانی، غم و غصّه، امیدواری و نومیدیست، که همه خاصیتهای عاشقان می‌باشند.

شعار بازار صابر در تشکّل شعر معاصر تاجیک نقش نمایان گذاشته‌اند. او یکی از پیشگامان شعر تصویری در ادبیات و نظم معاصر تاجیک است. در شعر بازار صابر عنصرهای وقوعگوی و رمانتیزم، سینتیمینتلیزم و امجینیزم به هم آمده، باعث گوناگون‌رنگی تابشهای اسلوبی ایجادیات او گردیده‌اند. بینش زیبایپرستی و بدیعی بازار صابر بر دردآشنای و خیرخواهی نسبت به پدیده و حادثات محیط اساس یافته است. در بعضی شعرهایش تأثیر شعر نو ایران به نظر می‌رسد («پس از ما»، «ستاره‌ها»، «کوچ می‌بندم» و غیره). در اشعار سالهای آخرش پزمانی به وطن، یاد اییام نورسی و جوانی، طبیعت و منظره‌های تاجیکستان، اشخاص برایش قرین، گله از بی‌عدالتیهای اجتماعی جهان سرمایه‌داری بیشتر صدا می‌دهند.

بازار صابر در قالبهای عنعنویی، به اصول عروض آزاد و شعر سفید ایجاد می‌کند. شاگردان بسیاری تربیت کرده است، که عدّه‌ای از آنها حالا شاعران نامییند (رحمت نذری، نظام قاسم، پرده حبیب، سییاد غفّار و دیگران). نمونه‌های اشعارش به زبانهای روسی، اکراینی، ازبکی، ارمنی، گرجی، لیتوانی ترجمه شده‌اند. از آثار ج. بیران، ا. ریمبا، پ. نیروده، گ. اپالّینیر، ر. همزتاو، س. اسینین، ه. می‌جیلیتیس، م. سویتلاو، ا. عارفاو و دیگر ادیبان خارجی و سابق شوروی به ز­بان تاجیکی ترجمه‌ها دارد. با گرماته‌های فخری پریزیدیوم شورای عالی جشس تاجیکستان، آردین ستارة پرزیدنت (2013) سرفراز گردیده است. برندة جایزة دولتی به نام ابوعبدالله رودکی (1990) ، عضو این تاجیکستان از سال 1973.

دبیات؛ عبدالرحمان عبدالمنّان. پندارها و انگارها. دوشنبه، 2006.

ه. عبدالمنّاناو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …