بازار صابر
گر ما درد و غم داریم،
وتن هم درد و غم دارد…
وتن خونیست، کان در شهرگ خونگرد ما جاریست…
وتن با ماست.
شوکر آب و خاک و آتشش، ما نیز با اویم.
در عالم خام ما را آتشی او میتواند پخت،
در عالم خشک ما را میتواند آب او تر کرد.
پیوند هستی انسان، خلق با وطن مضمون غایوی بسیار شعرهای بازار صابر را تشکیل میدهد («کوهستان»، «خط سرخ»، «خانه»، «شبی دور از وطن»). در یک قطار شعرهای او، که به موضوع وطن مربوطند، نظر تاریخی قهرمان لیریکی مقام مخصوص دارد. در آنها صحیفههای قهرمانی و فاجعهآمیز تاریخ خلق و وطن از ایخساس و تفکر قهرمان لیریکی گذشته، منظرههای درمتیکی حیات و مبارزة اجداد خلق تاجیک، فرزندان برومند او بهر آزادی و آبادی به جلوه میآیند («زبان مادری»، «تیغ سینا»، «بخارا»، «من خودم را کُشته-کُشته» و غیره). یک سلسله شعرهای بازار صابر به وصف تاجیکستان، زادگاه، کوهستان دیار آفتابیمان بخشیده شده است («تاجیکستان»، «در آغوش کوهستان»، «دوشنبه»، «حسد میبرم»). در شعرهایی، که شاعر در بارة اشخاص معروف گذشته و امروزه نوشته است، توسط آبرز بدیعی پیوند شخص را با خلق و وطن تأکید نموده است («فردوسی»، «مجسمة عینی»، «قسمت شاعر»، «ترا همچون بخارا دوست میدارم»، «سفری به دلها» و غیره). یک قسم مهمّ ایجادیات بازار صابر به وصف و ترنم زحمت فداکارانه و کارنامههای تاریخی خلق شوروی («کفشیر»، «انتیگانه»، «سرباز»، «پیرمرد») ، به ستایش دهقان تاجیک («فرزند دهقان»، «ما کودکان بودیم…») ، به یاد اییام کودکی و نورسی («کودکی کو؟» «کودکیام هنوز گریان است» و غیره) بخشیده شده، خمة این شعرها سرشار آهنگهای گرجدنی میباشند.
در اشعار بازار صابر تصویر منظرههای طبیعت پیوسته با وضع و حالتهای گوناگون قهرمان لیریکی آمده، واسیتة افادة غلیان فکر و اندیشه، آهنگهای اجتماعی و حسیات عاشقانه میگردد («شیرمهتاب»، «برف»، «ابرها»، «تیرهماه»، «باران»، «در زیر شرشره» و غیره).
مقام و منزلت انسان در جمعیت، مسئولیت شاعر در نزد تاریخ و بشر، ماهیت و مقصد و وظیفههای کلام بدیع در حیات انسانیت مندرجة یک سلسلة شعرهای بازار صابر را تشکیل میدهد («اسپ»، «پس از ما»، «راهها»، «صحنه») ، مراجعت به واقعههای جداگانة عصر 20 باعث در ایجادیات بازار صابر به میان آمدن شعرهایی گردیده-است، که در آنها اندیشههای اجتماعی و فلسفی شاعر عاید به امروز و فردای بشر افاده گردیدهاند («کوچ میبندم»، «عصر 20»، «به خاطرة «سایوز-11»). اشعار عشقی بازار صابر نرم و بیغش، سرشار سرور و شادمانی، غم و غصّه، امیدواری و نومیدیست، که همه خاصیتهای عاشقان میباشند.
شعار بازار صابر در تشکّل شعر معاصر تاجیک نقش نمایان گذاشتهاند. او یکی از پیشگامان شعر تصویری در ادبیات و نظم معاصر تاجیک است. در شعر بازار صابر عنصرهای وقوعگوی و رمانتیزم، سینتیمینتلیزم و امجینیزم به هم آمده، باعث گوناگونرنگی تابشهای اسلوبی ایجادیات او گردیدهاند. بینش زیبایپرستی و بدیعی بازار صابر بر دردآشنای و خیرخواهی نسبت به پدیده و حادثات محیط اساس یافته است. در بعضی شعرهایش تأثیر شعر نو ایران به نظر میرسد («پس از ما»، «ستارهها»، «کوچ میبندم» و غیره). در اشعار سالهای آخرش پزمانی به وطن، یاد اییام نورسی و جوانی، طبیعت و منظرههای تاجیکستان، اشخاص برایش قرین، گله از بیعدالتیهای اجتماعی جهان سرمایهداری بیشتر صدا میدهند.
بازار صابر در قالبهای عنعنویی، به اصول عروض آزاد و شعر سفید ایجاد میکند. شاگردان بسیاری تربیت کرده است، که عدّهای از آنها حالا شاعران نامییند (رحمت نذری، نظام قاسم، پرده حبیب، سییاد غفّار و دیگران). نمونههای اشعارش به زبانهای روسی، اکراینی، ازبکی، ارمنی، گرجی، لیتوانی ترجمه شدهاند. از آثار ج. بیران، ا. ریمبا، پ. نیروده، گ. اپالّینیر، ر. همزتاو، س. اسینین، ه. میجیلیتیس، م. سویتلاو، ا. عارفاو و دیگر ادیبان خارجی و سابق شوروی به زبان تاجیکی ترجمهها دارد. با گرماتههای فخری پریزیدیوم شورای عالی جشس تاجیکستان، آردین ستارة پرزیدنت (2013) سرفراز گردیده است. برندة جایزة دولتی به نام ابوعبدالله رودکی (1990) ، عضو این تاجیکستان از سال 1973.
دبیات؛ عبدالرحمان عبدالمنّان. پندارها و انگارها. دوشنبه، 2006.
ه. عبدالمنّاناو.