باکّچا
جاون (1313، پاریس-21. 12. 1375، چیرتلدا، نزدیک فلارینسیه) ، نویسندة اتالیایی. یکی از نخستین نمایندگان ادبیات انساندوستی دورة احیا. داستانهای باکّچا «شکار دینه» (1334) ، «فیلاکالا» (1330) ، «فیلاسترتا» (1338) ، «تیسییده» (1339-1341) ، عاید به مبارزة تیسیی به مقابل امزانکهها) و غیره، رمان «فیلاکالا» عبارت از 5 کتاب (1336) در تأثیر ادبیات عتیقه-اساطیر یونان قدیم نوشته شودهاند. سال 1340 از نیپال به فلارینسیه برگشت. سال 1350 با پیتررکه شناس شد. در این دوره در اندیشة باکّچا ناراضیگی از راه ایجادی پیشگرفتهاش به وجود آمد. او به ایجاد سرهای جوابگوی واقعیت زمان رویی آورد، ولی نظر باکّچا به جهان و انسان از دیدگاخ احیا باقی ماند. باکّچا نخستین محقّق ایجادیات دنتی میباشد. «مضحکه» دنتی را محض باکّچا «الهی» نامید و ترجمة حال او را نوشت («زندگینامة دنتی الیگییر»، تقریبگ 1360). به قلم باکّچا رسالههای به زبان لاتینی نوشته شده «شجرة خدایان» (1350) ، «در بارة زنان مشهور» (1361-75) ، «سرگذشت تلخ مردان مشهور» (1355-74) تعلق دارند. باکّچا یکی از سرآمدان آثار پسیخالاگی در ادبیات اروپا به شمار میرود (پاوست «فیمیتّه»، 1345). او اساسگذار نوع ادب (جنر)-ا ناویلّه میباشد. مهمترین آفریدة باکّچا-کتاب «دیکمیران» (1348-53) یکی از بزرگترین آثار دورة احیا بوده، به شکل قصّه اندر قصّه انشا شدست. باکّچا به توسط حکایات (ناویلّهها)-ا «دیکمیران» آرزو و آرمان انسان دورة احیا را افاده نموده است. به شرافت ایجاد این اثر باکّچا اساسگذار زبان ادبی اتالیایی (زبان ادبی آثار منثور) اعتراف گردیده است.
اسار: ازبرنّыی ساچینینیه و 2-خ تامخ. مسکو، 2002.
دبیات: شتیین ا. ل. «دیکمیران» باکّچا-کنیگه آ لیوبو. مسکو، 1993.