معلومات آخرین
Home / جامعه / بایی

بایی

بای دارا، غنی، شخص ثروتمند، دولتمند. 1. اصطلاح بایی همچون طبقة اجتماعی شخص دارا و ثروتمندی را افاده می‌کند، که در جامعه نفوذ و اعتبار و موقع خاصه دارد. عادتاً شخصانی را بایی می‌نا­میدند، که برای زیست و زندگی ثروت کافی و سرمایة افزون داشته، از جهت اقتصادی و مالیوی تنقیصی نمی‌کشیدند. بایها در اختیار خود زمین و چاروا، مال و ملک، دوکان و نقطه‌های سودا و دیگر نوعهای ثروت داش­ته، چاریکّاران و مزدوران، کارگران و خدمتگاران و دی­گر طبقه‌های نیازمند جامعه را بر عوض دادن مزد یا دیگر موادّ ضروری زندگی کار می‌فرمودند. بایها در عهد شوروی نفوذ و اعتبار اجتماعیشان را باخته، همچون طبقة ثروتمند و استثمارگر به تعقیب و محدودکنیها گرفتار شدند. اصطلاح «کو­لک» نیز در دورة سیاست کالّیکتیوانی خواجگی قشلاق پدید آمده، معنی طبقة ثروتمندانی را داشت، که از استثمار قوّة کاری کارگران کرایه، چاریکّا­ران و بترکان، اجاره دادن زمین و چاروای کاری، آلات و اسکونه‌های دهقانی، اینچنین تجارت و سودخوری فایده می‌دیدند. در تاجیکستان عهد شوروی اصطلاح بایی به معنی طبقة کولکها، سوداگران و زمینداران استفاده می‌شد، که از حساب استثمار چاریکّاران و مزدو­ران منفعت می‌برداشتند. در سالهای تعقیبات و کولککنی دهها هزار بایها بَدَرغه (تبعید) و حبس گردیده، سرمایه و زمین و چاروای کاری آنها به صفت مالکیّت خواجگیهای کالّیکتیوی ستانیده شدند.

در لهجه‌های مختلف ترکی بایی برابر شخص ثروتمند اینچنین معنی کس دارای منصب و مقام دولتی را افاده می‌کرد. در ترکیه وزیر را بعضاً بایی می‌نامیدند. از این ر و، بایی همچون مرادف حاکم و امیر در قلمرو ترکهای عثمانی استفاده گردیده است. مثلاً به والیان تونیس و الجزایر، که از جانب سلطانهای عثمانی تعیین می‌گردیدند، عنوان بایی داده می‌­شد. بعد به سر یودرت آمدن سلالة هوسینیان در تونیس (1705) بایی چون لقب امیر و فرماندهان نظامی عثمانی معمول گردیده، این حال به فرزندان پادشاهان و اشرافزاده‌ها نیز عنوان بایی داده می‌شد. اصطلاح بایبچه نیز چون فرزند اشرافزاده و ثروت­مند به این معنی قرابت دارد. دیرتر بایی به یک جزء نام شخصی آدمان تبدل یافته، چون نشان احترام و صاحب‌نفوذی کاربست می‌شد. مچلن بایبابا، بایبیبی، احمدبایی، کریمبایی و غیر
بایی به معنی باختن، از دست دادن، برباد دادن است. به مانند بازی را بایی دادن. بیهوده گذرانیدن وقت: «وقت را بایی داد». چیزهای مخفی را بایی دادن به ما­نند ضرب‌المثل «سیرت را بایی دادی، سرت را بایی دادی». بایی در گفتار و نوشتار و به خصوص اشعار شاعران نیز به کار رفته است:

لیلی ز اشوه‌های تو دل بایی داده است،

ر. رحمانی، ب. عبدالرحماناو.

Инчунин кобед

سفارت

سفارت، نمایندگی، کار و عمل سفیر، که از طرف دولتی به پایتخت دولت دیگر می‌رود. …