باخرزی
باخرزی حصول معرفت را برای سالک در 4 اصل: طب و-ل-بذر (خوشی تخمه) ، طب و-ل-منبیت (خوشی رویشگاه) ، گیب و-ل-غذا (خوشی پرورش) و سعادت و-ل-وقت (نیکبختی وقت) وابسته میدانست. او چون نجمالدّین کوب را بر این نظر بود، که مرید در آغاز سیر و سلوک تا زمانی که دیدة دلش گشاده نشود، باید در خلوت بعد از فرایض به غیر از کلمة «لا الهه الّلّاه» به هیچ نوع دیگر عبادت و ذکر مشغول نگردد. باخرزی به مریدانش توصیه میداد، که به ذکر خوفیه مشغول شوند. او چون ابوحفص حدّاد در مورد تربیة مریدان بر این عقیده بود، که مرید باید تنها به یک شیخ و پیر اقتدا کند. در میان اندیشههای عرفانی باخرزی موضوعهای سماع و عشق مورد توجّه بیشتر قرار گرفتهاند. باخرزی به عشق مجازی نیز توجّه داشت، چنان که موضوع محوری «رساله در عشق» او را عشق مجازی تشکیل میدهد، زیرا آن با حدیث مشهور منسوب به پیامبر (س) در بارة عشق آغاز گشته، با داستانی در بارة یک عشق مجازی به پایین میرسد. «ریساله در عشق» دو بار در تهران (1340 و 1359 هجری-شسی) به چاپ رسیده است. باخرزی رسالة «وصایا» را خطاب به یکی از موریدانش نگاشته، در آن ضمن بیان موجز شرطهای سیر و سلوک مریدان را به رعایة چارچوب شریعت وصیّت کرده است. «وصایا» در مجموعة «فرهنگ ایرانزمین» (تهران، 1353 هجری شمسی) چاپ شده است. رباعیات باخرزی به طور پراکنده در تذکرهها موجود است. 61 رباعی باخرزی با ترجمة انگلیسی آنها و مقابله با رباعیات عمر خییام و ابوسعید ابوالخیر به چاپ رسید (هیدرآباد، 1927). سید نفیسی 90 رباعی باخرزی را نشر کرده است (تیهران، 1344 هجری شمسی).
ین رباعی از اوست:
گر من گنه جمله جهان کردستم،
لوتف تو امید است، که گیرد دستم.
گفتی، که به وقت عجز دستش گیرم،
اجیزتر از این مخواه، ک-اکنون هستم.
نوسخة خطّی آثار باخرزی «شرح اسماولهوسنا»، «نامه به سعدالدّین همّویه» و «وقایع و-ل-خلوت» در کتابخانههای استنبول، لاهور، بغداد و لییدین محفوظ است. به باخرزی اثری به نام «روزنامه» نیز نسبت داده شوده است، که فراگیر شرح احوال و خاطرات او میباشد.
دبیات: تریمینگام دج. س. صوفییسکی آردینы و اسلمی/پیر. س انگل. ا. ا. ستویسکایی. مسکو، 1989؛ کنыش ا. د. موسولمنسکیی میستیتسیزم: کرتکیه استاریه. سپب. ، 2004؛ آثار منتخب خواجه احرار و پیروانش. دوشنبه، 2004؛ مولانا نورالدّین عبدالرحمان جامی نفحات-ال-انس من حذرات-ال-قدس. دوشنبه، 2013.
س. محمدالله.