معلومات آخرین
Home / مختلف / باخرزی سیف‌الدّین باخرزی

باخرزی سیف‌الدّین باخرزی

باخرزی سیف‌الدّین باخرزی، ابوالمعالی سیف‌الدّین سعید ابن متهر ابن سعید (1190، با­خرز خراسان 1261، فتحاباد بخارا) ، مشهور به شیخ عالم، ‌خواجة ‌فتحابادی، محدث، عارف و شیخ معروف طریقت کبرویه. تعلیم ابتدایی را در زادگاهش گرفته، سپس به سفر برآمد و فقه و حدیث را در هرات، نیشاپور و بغداد از فقیهان و محدثان بزرگ، از جمله شهاب‌الدّین سهروردی، ابوالفتح هوسری، علی‌ ابن محمّد موسیلی، ابراهیم ابن سالار خوارزمی، موییید طوسی، فضل‌الله نوقانی، جلال‌الدّین مرغینانی فرا گرفت. سپس به تصوّفگرایید و در خیوه نزد نجم‌الدّین کبری مرحله‌های سیر و سلوک را ته‌ای کرده، پس از مدّت کوتاهی خلیفة او تعیین شد. باخرزی با اشارت مرشد خود به بخارا رهسپار گشته، در محلة فتح‌‌آباد خانقاهی بنیاد نهاد؛ مجلسهای وعظ و پند و اندرز برپا می‌کرد. باخرزی در بخارا آنچنان شهرت و اعتبار کسب کرد، که او را «شیخ بزرگ» می‌خواندند. به قولی، وقتی که ابیرة چنگیز – برکخان مغول (فوت 1267) به بخارا آمد، درحال به زیارت باخرزی شتافت و به دست او اسلام آورد. سویورقوتی – مادر منگ و-قاآن هم وقتی در بخارا مدرسه‌ای بنا کرد، باخرزی را سرپرست و متولی آن گردانید. خود منگ و-قاآن و وزیرش برهان‌الدّین مسعود بلواج نیز باخرزی را گرامی می‌داشتند. بیانقولیخان نیز از جملة مریدان و مخلصان باخرزی بود. با وجود مقام و جایگاه بلند خود باخرزی مدّتی مورد بدگویی و حسد بعضی مخالفانش قرار گرفت و در سمرقند به زندان افتاد. بعد رهایی از زندان به بخارا بازگشته، باقی عمرش را در همان جا گذراند و همان جا در ناحیة فتح‌‌آباد در خانقاه خود مدفون گشت. از مزار باخرزی را زیارت کردن خود بسیار دانشمندان و مشایخ، از جمله، ابن بتوته و یعقوب چرخی، یادآور شده‌اند. در کنار مزار باخرزی چندین بزرگ، از جمله، دو فرزندش – جلال‌الدّین محمّد و مظفّر‌الدّین احمد، نبیره‌اش ابولمفاخیر یحیی باخرزی مدفونند. دو تن از بزرگان مشایخ طریقت نقشبندیه – شیخ حسن بلغاری و ‌خواجة ‌غریب با باخرزی مصاحب بوده‌اند. باخرزی چلال‌الدّین رومی را ندیده باشد هم، او را سخت گرامی می‌داشت؛ یاران و فرزندانش را به دیدار او تشویق می‌کرد و چون از اشعار مولانا می‌خواند، به حالت جذبه می‌افتاد. باخرزی مریدان و شاگردان بسیاری تربیت کرده است. یکی از شاگردان باخرزی‌خواجه ‌بدر‌الدّین سمرقندی در دهلی ساکن شده، به پهن کردن افکار و اندیشه‌های او در هند پرداخت. به قولی، سلسلة فردوسیه منسوب به اوست.

باخرزی حصول معرفت را برای سالک در 4 اصل: طب و-ل-بذر (خوشی تخمه) ، طب و-ل-منبیت (خوشی رویشگاه) ، گیب و-ل-غذا (خوشی پرورش) و سعادت و-ل-وقت (نیکبختی وقت) وابسته می‌دانست. او چون نجم‌الدّین کو­ب را بر این نظر بود، که مرید در آغاز سیر و سلوک تا زمانی که دیدة دلش گشاده نشود، باید در خلوت بعد از فرایض به غیر از کلمة «لا الهه الّلّاه» به هیچ نوع دیگر عبادت و ذکر مشغول نگردد. باخرزی به مریدانش توصیه می‌داد، که به ذکر خوفیه مشغول شوند. او چون ابوحفص حدّاد در مورد تربیة مریدان بر این عقیده بود، که مرید باید تنها به یک شیخ و پیر اقتدا کند. در میان اندیشه‌های عرفانی باخرزی موضوعهای سماع و عشق مورد توجّه بیشتر قرار گرفته‌اند. باخرزی به عشق مجازی نیز توجّه داشت، چنان که موضوع محوری «رساله در عشق» او را عشق مجازی تشکیل می‌دهد، زیرا آن با حدیث مشهور منسوب به پیامبر (س) در بارة عشق آغاز گشته، با داستانی در بارة یک عشق مجازی به پایین می‌رسد. «ری­ساله در عشق» دو بار در تهران (1340 و 1359 هجری-شسی) به چاپ رسیده است. باخرزی رسالة «وصایا» را خطاب به یکی از مو­ریدانش نگاشته، در آن ضمن بیان موجز شرطهای سیر و سلوک مریدان را به رعایة چارچوب شریعت وصیّت کرده است. «وصایا» در مجموعة «فرهنگ ایرانزمین» (تهران، 1353 هجری شمسی) چاپ شده است. رباعیات باخرزی به طور پراکنده در تذکره‌ها موجود است. 61 رباعی باخرزی با ترجمة انگلیسی آنها و مقابله با رباعیات عمر خییام و ابوسعید ابوالخیر به چاپ رسید (هیدر‌‌آباد، 1927). سید نفیسی 90 رباعی باخرزی را نشر کرده است (تیه­ران، 1344 هجری شمسی).

ین رباعی از اوست:

گر من گنه جمله جهان کردستم،

لوتف تو امید است، که گیرد دستم.

گفتی، که به وقت عجز دستش گیرم،

اجیزتر از این مخواه، ک-اکنون هستم.

نوسخة خطّی آثار باخرزی «شرح اسماولهوسنا»، «نامه به سعد‌الدّین همّویه» و «وقایع و-ل-خلوت» در کتابخانه‌های استنبول، لاهور، بغداد و لییدین محفوظ است. به باخرزی اثری به نام «روزنامه» نیز نسبت داده شو­ده است، که فراگیر شرح احوال و خاطرات او می‌باشد.

دبیات: تریمینگام دج. س. صوفییسکی آردینы و اسلمی/پیر. س انگل. ا. ا. ستویسکایی. مسکو،  1989؛ کنыش ا. د. موسولمنسکیی میستی­تسیزم: کرتکیه استاریه. سپب. ، 2004؛ آثار منتخب ‌خواجه ‌احرار و پیروانش. دوشنبه، 2004؛ مولانا نور‌الدّین عبدالرحمان جامی نفحات-ال-انس من حذرات-ال-قدس. دوشنبه، 2013.

س. محمد‌الله.

Инчунин кобед

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی

سفی ابوالعلا عبدالمؤمن جاروتی (سال تولد و وفات نامعلوم) ، لغت‌نویس فارس-تاجیک (عصر 15). در …