«نغمة عشّاق» سریست عاید به مسئلههای نظریة موسیقی کلاسیکی فارس-تاجیک، که به قلم مولوی محمّد چیشتی منسوب بوده، در هندوستان در عصر 18 تألیف شده است. از مقدّمه و سه قسم (باب) ترکیب یافته است. در مقدّمه عاید به درک و احساس و تفسیر فرهنگی موسیقی همچون علم و صنعت نفیسه سخن میرود.
قیسم اوّل از تحلیل نظری ترکیبات موسیقی، شکل و نوع و جنسهای اساسی آن-ترانه، آهنگ، اصطلاحات موسیقی از قبیل «ریخته»، «سجع»، «قول»، «قوّالی»، «صوت»، «پیشرو»، «هزّال»، «غزل»، «نقش»، «عمل»، «ترانه»’، «تهومری»، «دپّ تهومری»، «خییال» عبارت بوده، تفسیر پُرّة «سماع» را دربر میگیرد. م و-الّیف در قسم دوّم سازها را از جهت موقع، ساخت، تنظیم تار و پرده به چار گروه جدا مینماید. به گروه اوّل سازهای تار-تنبور، رباب، قانون، سرنگی، غجّک و غیره داخل میشوند.
به گروه دویوم سازهای ضربی: طبل، دف، داعیره، نقاره، طبلک منسوبند. گروه سوّم سازهای سفایلی، کاسات (یا تاسات)-را، به مثل منجیره، گدونگهر، گهنته،-پکهویج و غیره دربر میگیرد. به گروه چارم سازهای نفسی-نهای، دویانی، مضمار، سورنهای، کرنهای، نفیر، شیپور، نة انبان داخل میشوند. قسم سوّم «نغمة عشّاق» به تحلیل شکل و نوعهای موسیقی، ارتباط شعر و موسیقی بخشیده شوده است. چیشتی راجع به رقص نیز اخبار تازه میآرد. «نغمة عشّاق» یکی از مهمترین سندهای خطّی عاید به مدنیّت موسیقی تاجیک و هند به شمار میرود. اثر بار اوّل سال 1834 در دهلی و بار دویوم 1902 در لکهنو به طبع رسیده است.