عبدالله شبستری (سال تولد و وفاتش نامعلوم) ، شاعر و دانشمند فارس-تاجیک. از اولاد محمود شبستری. در ثمرقند، هرات و آسیای خرد زندگی و تحصیل و ایجاد کرده است. در علمهای تاریخ، عرفان، خصوصاً ریاضیات یکی از زبدههای دوران اعتراف گردیده است.
سال 1520 از سمرقند به آسیای خرد سفر کرده، به خدمت دربار سلطان سلیم (حکمرانیاش 1512-1520) رسید. عبدالله شبستری در شعر «نیازی» تخلّص داشت. در دیوانش مثنوی، غزل، قصیده، رباعی و قطعههای سرودهاش فراهم آمدهاند.
مسنوی دارد با نام «شمع و پروانه». «رساله در قواعد معمّا» یکی از آثار پجوهیشی عبدالله شبستری میباشد. مثنویاش مضمون عارفانتسوّفی دارد، غزلها و روبایاتش عشقی، قصیدههایش مدحیهند. بعضی رباعیهایش چون رباعیهای خلقی ساده و روان و دلنشینند. ابیات زیرین نمونهای از نگاشتههای اویند:
روان شد محمل جانان و من هیران از آن رفتن،
نه بی او میتوان بودن، نه با او میتوان رفتن.
گوزشت او تند و من بر خاک ره جان میکنم بی او،
نه صبرن اینچنین بودن، نه تاب آنچنان رفتن.
ندیدم روی جانان سیر و وقت جان سپردن شد،
دریغا، کام دل نادیده خواهم از جهان رفتن.
مکن نسبت به قدّ خوشخرام یار توبا را،
کوجا توبا تواند همچو آن سرو روان رفتن؟
مگو، عزم سفر دارد نیازی از سر کویش،
ک نتواند ز گلشن بلبل بیخان و مان رفتن.