ابدی عبداللههخواجه (1870، بخارا-1922، همان جا) ، تذکرهنگار و شاعر تاجیک. از عایلة شخص فاضل و دانشمند، مودریس مدرسة اسکندرخان بخارا مختارخواجه . این شخی در ولایتهای گوناگون امارت بخارا مشغول کارهای دولتی بود. ابدی تحصیل ابتدایی را در نزد پدرش گرفت و بعداً تحصیل را در مدرسههای بخارا ادامه داد. بعد از انجام تحصیل به مدرّسی شروع کرد. تا آخر عمر به این کسب مشغول بود. ای ابدی اثری با نام «تذکرهت-اش-شعرا»، کسیدهها، غزلها و پارههای به شکل مثنوی نوشته شده، که در تذکرهها و بیاضها ثبت گردیدهاند، باق ماندهاند، ابیات زیرین از است:
خورشید رخت چون ز سر کویی برآید،
فریاد زن و مرد ز هر سویی برآید.
فتاده به روح حال تو چون مُرده عجب نیست،
در آتش اگر مُردة هندویی برآید.
بدی ز خمیر سخن ار مویی جدا کرد،
ز هر سخنش باز دوصد مویی برآید.
اس .: تذکرةالشّعرای عبداللهخواجة بدی، د. 1983.
د .؛ تذکرةالشّعرای حاجی نعمتالله محترم، د. ، 1975.