بوسید بهادورخان، آخرین خان مغول از سلسلة ایلخانها. ابوسعید پس از مرگ پدرش اولچایتوخان (1316) در تبریز به تخت سلطنت نشست، ولی چون جوان بود، کودرت واقعی در دست امیر چوپان قرار داشت. اوضاع سیاسی این دوره به سامان نبود؛ امیران مغولتبار پهای در پهای کیام می-برداشتند. آکیبت سال 1324 امیران مغول بر ضد امیر چوپان شوریدند. وزیر نو نصرتالدّین عادل نسوی نتوانست در اصلاح امور اداری موفق شود. در نتیجة درگیریها، ابوسعید با بهانهای امیر چوپان و فرزندان وی را به قتل رساند (1338).
رویدادهای سیاسی وه نظامی، که در این مدّت رخ دادند، غیریموستقیم باعث رونق نفوذ عثمانیان ترک در آسیای خرد گردیدند. پس از قتل امیر چوپان، دورة نو حکومت ابوسعید آغاز میشود، ولی در خراسان آشوبهای امیران مغول دوباره شدّت گرفتند. خر یک از امیر یا والی ایلخانیان خواهان استیکلال شده، ناحیة هرات، بلخ، نیشاپور، مازندران را پیوسته غارت میکردند. آل کرت هرات نیز برای استقلال خویش مبارزه میبرد.
موغولان چغتایی پیوسته به شهر و ولایت خراسان حمله میکردند. ابوسعید توانست شورش تاش تیمور و نارین توغای را سرکوب نماید. به خمین تریک، ابوسعید هوکومت خود را در خوراسان برقرار کرد، ولی در یورش ضد ازبکخان (1336) بر اثر بیماری در قراباغ آذربایجان درگذشت. ابوسعید سیاست مسالمتآمیزی با مملوکان مصر داشت. عدّهای از شاعران معروف آن روزگار، از قبیل خواجوی کرمانی، اوحدی مراغهای، احمد تبریزی شخصیت و فضایل ابوسعید را توصیف کردهاند. ابوسعید علاوه بر سرودن شعر، خط عربی را خیلی زیبا مینوشت. همچنین به موسیقی نیز محبّت داشت و اد را نیکو مینواخت. ل. بایمتاو.