مزهکه، موزهیکه (عربی-مزاح، مذاق، هزل، شوخی، مطایبه) ، یک نوع جنس درمه. به زبان روسّی مضحکه را «شوتکه، زبوه یا خود کمدیّه» مینامند. مزهکه گویا به حادثههای تصادفی اساس یافته، اختلافها با یاری نزاعهای سیوجیت آشکار میگردند. خلق و اطوار پیرسانجهای مضحکه به مثل فاجعه و درمه انکشاف و تغییر نمیابند. ماهیّت پیرسانج مضحکوی نیز در همین است. مضحکویّت آبرزهای مضحکه در ناموافقی دعوای پیرسانجها با وضعیت واقعی ظهور میکند؛ پیرسانج ظاهراً دعوای بزرگی دارد، ولی اصل رفتار و کردارش پوچ و بیمعنیست. همین تضاد بزرگی ظاهری و ناچیزی مقصدها خندهآور بوده، ماهیّت اجتماعی مضحکه را مویین مینماید. ضمن رفتار و کردار شوخیآمیز قهرمانان مضحکه حادثههای کهنه و منفی حیات اجتماعی مسخره میشوند.
مزهکه
سورت جناب بین-مضحکچی شناختة دنیوی
زبسک در مضحککة انکشاف کارکترها، بلکه خلق و آداب چیز اساس نیست، پس باید لحظهها خیلی نمایان و برجسته باشند. در این شکل مضحکه تصویرهان مبالغوی و مراقآمیز رل کلان میبازند. مبالغه، اساساً، در اختلافهای خندهآور بین قهرمانان به درجة بلند میرسد. عادتاً پیرسانج مضحکه به نامرادیهای زیادی دچار آید هم، روحافتاده نمیشود. تماشابین هم نسبت به وهای همدردی نخواهد کرد، مضحکه معمولاً انجام غمانگیز ندارد. به مضحکه، همچون، نوع ادبی، اریستافن اساس گذاشته است. در مضحکة یونان قدیم سرود و رقصهای کارناوالی موقع نمایان داشتند. مضحکه در مملکتهای اروپا تا زمان پی سیر تاریخی دور و درازا را از cap گذرانید. فرق مضحکه از دیگر نوعهای درمه آن است، که همیشه با زمانه سخت علاقهمند بوده، اخلاق و ذوق دوره را خوب انعکاس مینماید.
در ادبیات کلاسیکی روس مضحکه بیشتر تابشهای هجوی اجتماعی گرفته، با حیات خلق علاقة مستحکم داشت. در ادبیات ساویتی مضحکه میله هزل و شوخی پیدا کرد. آن مخصوصاً پس از جنگ بزرگ وطنی در ادبیات ساویتی تاجیک رواج یافت. قریب همة نویسندگان تاجیک مضحکه نوشتهاند. «جویندگان» و «گوهر شبچراغ» س. الغزاده، «ستاره» («من-فخریدّنّاو»)-ا ج. اکرامی، «انتخاب داماد» صادق، «موجده» ا. بهاری و غ. نمونة آن مضحکه میباشند. برای انکشاف مضحکه در صحنة تئاتر تاجیک رل ترجمه و نمایش بهترین نمونههای مضحکة جهان کلان است.
د. : اریستاتیل، پااتیکه، م. ، 1957؛ استاریه استتیک. پمیتنیک میراوایی ایستیتیچیسکایی مыسل، ت. 2، م. ، 1964. x. شریفاف.