مایزم، («غایههای ما تسزه-دون») ، جریان میدبورجوزی و ملّتچیگی خلاف مارکسیزم-لنینیزم، که سالهای 30 در پرتیة کمونیستی ختایی پیدا شده، آخر سالهای 50 همچون سیستم عقیدههای مستقل ایدئولوژی و سیاسی ضد ساتسیلیزم علمی تشکّل یافته است. خصوصیت مایزم از آن عبارت است، که تعلیمات ضدساتسیلیستی «کمونیزم کزرمی» و گیگیمانیزم بزرگدولتی را با عبارههای قلبکی روالیوتسیانی و مارکسیستی روپوش میکند. اساس تعلیمات سیاسی مایزم را شوینیزم و انتیساویتیزم تشکیل میدهد. در سعیزدهای 9-11 پرتیة کمونیستی ختایی «غایههای ما تسزه-دون» ادیالوژی راهبریکنندة پرتیه و دولت اعلان شده، در آییننامة پکخ و کانستیتوسیة رخخ درج گردیدند.
منبعهای غایوی و نظریهوی مایزم با ادیالوژی ملّتچیگی در حرکت روالیوتسیانی ختایی علاقهمندند، که عامّة اساسی آن را طبقههای قفاماندة دهقانان، صنف کارگر ویسبتة کمشمار و انتیلّیگینتسیة میدبورجوزی تشکیل میدهد. مایزم بسیار عقیدههای معمول افکار سیاسی و فلسفی فئودالی و برجوزی و ملّتچیگی را به خود گرفت. به تشکّل مایزم، اینچنین تعلیمات پرگمتیزم د. دیو و عقیدة انرخپیتان و تراتسکیچیان تأثیر زیاد رساندهاند. این خصوصاً در شرح مسئلههای عملیه، معرفت، حقیقت، در مطلقگردانی مقام زوری، در عقیدههای «خلق هیچ است»، قلّابی والیویتریستی راهبران سیاسی افاده یافته است. مایزم مقام عامل سوبژکتیوی و زوری را در سیاست مطلق گردانده، حقوقهای دموکراتی محنتکشان، موقع ایجادی مستقلانة آنها را اصلاً صرف نظر مینماید.
در دهسالههای آخر مایزم خیلی تحوّل کرده، از روالیوتسیانریم چوچیگی به تعلیمات عکسالانقلابی آشکارا گذشت. مایزم موجودیّت سیستمیة ساتسیلیستی و مبارزة دو سیستم اجتماعی و سیاسی مخالف-ساتسیلیستی و کاپیتالیستی را انکار میکند. تعلیمات «سه چخاو»، که از طرف ماستان برای سفیدکنی بلوکیراوکة ختایی به امپریالیزم پیشنهاد شده است، اتّفاق ساویتی را («جهان یکم») به مملکتهای مترقّی کاپیتالیستی («جهان دوّم»، بعضی مملکتهای ساتسیلیستی اروپا نیز به آن داخل کرده میشوند) و مملکتهای رو به ترقّی («جهان سوّم»، که به آن ماستان ختایی از دیگر دولتهای ساتسیلیستی را داخل میکنند) ، مقابل میگذارد.
در ساحة سیاست داخلی راهبران ختایی با مقصد تا آخر عصر 20 به دولت پراقتدار میلیتریستی تبدل دادن ختایی نقشة پالیونتریستی «چار مدرنیزتسیه» را پیشنهاد کردند.
در سیاست بینلخلقی ماستان ناگزیری جنگ نو جهانی را ترغیب نموده، آشکارا به مقابل پست کردن شدّت وضعیت بینلخلقی و یراقپرتایی میبرآیند. تشکیل «فرانت وسیعترین یگانة بینلخلقی» به مقابل اتّحاد شوعروی و دیگر مملکتهای ساتسیلیستی وظیفة اساسی استراتژی اعلان گردیده است. ماستان به مقابل حرکت بینلخلقی کمونیستی و ملّی و آزادیخواهی فعالیّت ویرانکاری را وسعت میدهند. آنها نسبت به همه مملکتهای همسایه دعوای حدودی دارند. سال 1979 با تجاوز خود به مقابل ریسپوبلیکة ساتسیلنستی ویتنام، راهبران ختایی خصوصیت ایکسپنسیانیستی سیاست خود را، که تهدید به همة دولتها و صلح عمومی است، فاش نمودند. پرتیههای مارکسیستی لنینی به مقابل ادیالوژی و سیاست مایزم مبارزة قطعی میبرند.
در آخر ژوئن 1981 پلینوم 6-ام کم پرتیة کمونیستی ختایی شده گذشت. در «قرار» پلینم ادیلوژی مایستی همچون «نظریة علمی، که از سنجش دور و دراز تاریخ گذشته است»، از خطاهای خود ما تسزه-دون جدا کرده میشود؛ مایزم به صفت «گنجینة معنوی پرتیة کمونیستی ختایی»، ما تسزه-دون باشد، همچون «مارکسیست بزرگ، روالیوتسیانیر، استراتژ و نظریاتچی بزرگ پرولتاری» قلمداد شده است، که خذمتهایش «از خطاهایش خیلی بیش» بودهاند.
پیکین حاضر مجبور است اعتراف کند، که در عملیة سیاسی پرتیة کمونیستی ختایی در عرض دهسالههای آخر «تمایل سوبژکتیوی»، «کجرویها در بردن مبارزة صنفی»، «شتابکاری و پیش دویدنها» در ساختمان اقتصادی، «چنین خطایی جدّی کلّی و بردوام، مانند «روالیوتسیی مدنی» جایی داشتند. امّا همة این تو را به قلم داده میشود، که ما تسزه-دون سفید و یینایتهای او پردپوش کرده شوند. با این مقصد در «قرار» مذکور تجربة مثبت پرتیة کمونیستی ختایی (ترتیب دادن راه گیویرلی دورة گذرش، به عمل برآوردن نوسازیهای ساتسیلیست، پلتفارمة سعیزد 8 پرتیة کمونیستی ختایی) و دستورهای انتیمرکسیستی ما به هم برابر دانسته شدهاند.
«قرار» پلینومی کم پرتیة کمونیستی ختایی دلیل آن است، که انتیساویتیزم مثل پیشتره راه اساسی سیاست گیگسمانستان پیکین میباشد.
تهلیل ابژکتیوانة متریالم پلینوم و کم پکخ، اینچنین سیاست داخلی و بیرونی پیکین حق بودن بهاهای را تصدیق مینمایند، که سعیزدهای 24، 25 و 26 کپسّ، فارمهای پرتیههای برادری به واقعههای در ختایی به عمل آمدیستاده داده بودند.