معلومات آخرین

ما دون

ما دون – نام اسلی‌اش شان ینبین می‌باشد. سال 1896 در چینچجاگ تولد شده، در مضافات چجاتسزیو سال 1980 وفات کرده است. ما دون تخلوس این شخ است و و نویسنده و خادم جمعیّتی ختایی است. تا سال 1927 همچون پوبلیتسیست، ادبیات‌شناس، منقّد و ترجمان برآمد کرده، خوانندگان خیتایی را با ادبیات اروپای غربی و روس شناس می‌نمود. اوّلین تألیفات بدیعی ما دون اثر سه‌گانة «خسوف» (1927-28) می‌باشد، که از پاوستکایی «دلسردیها»، «دودپلگنها» و «جستوچوها» عبارت است. سالهای 1929-30 در ژاپن مهاجر بود. بعد بازگشت (1930) یکی از اعضایان فعالن لیگة نویسیدگان چپ ختایی شد. در «تریلاگپیه دهات» (1932-34) که از سه حکایه کلان عبارت است، در شرایط بحران اقتصادی به مبارزه برخیستن دهقانان تصویر بدیعی یافته است.

رسم ما دون

موزوی پاوست «دکان لین» (1932) نوفلیس شدن میدسوداگرهاست. رمان «پیش از صبح» (1933) اوّلین نمونة خماسة اجتماعی ادبیات نوترین ختایی است؛ در آن ما دون وضعیت برجوزیة ملّی و مبارزة عاموی کارگران را تصویر کرده است. سالهای جنگ با ژاپن (1937-45) ما دون ادیبان را به حمایت وطن و وطن‌دوستی دعوت می‌کرد؛ محرر مجلّة «وانبن چجیند» بود؛ به ادبیات بدیعی حجّتی اعتبار کلان می‌داد: «قصّة دورة یکم» (1939)-در بارة مدافعه‌ سیماهة شنخه‌ای. «بعد تارمار» (1942) و غ. سال 1941 ما دون رمان «تنزّل» (در بارة زنی، که به خذمت پالیتسیة مخفی چنقیشیها جلب شده است) ، 1942 رمان «برگهای شبنمنیشسته، چون گلهای بهار apغyوان می‌تابند» (در بارة تقدیر مضافات ختایی در عرفة روالوتسیة 1911-13) ، 1945 درمة «در روزهای یادبود» را (به پیشامدهای مبارزه برای تجدد مملکت بخشیده شده است) تألیف نمود.

بعد جنگ ما دون در حرکت دموکراتی اشتراک کرده، به ترجمه مشغول گردید، به تألیف رمان «آب و تابیابی» (1948، ناتمام مانده است) ، کمر بست. سالهای 1946-47 به ا.ج.ش.س. سفر کرد و کتابهای «آن چه در ا.ج.ش.س. قدم و شنوم» (1948) و «صحبتها عاید به اتّفاق ساویتی» را (1949) نوشت. سالهای 1949-64 ما دون جا‌نشین رئیس اسّاتسیتسیة عمومیخیتایی کارمندان ادبیات و صنعت، رئیس اتّفاق نویسندگان و وزیر مدویّت ختایی بود؛ با ادبیات‌شناسی و پوبلیتسیستیکه شغل ورزیده، کتابهای «قیدهای شبانگاهی. ملاحظه‌ها عاید به رئالیزم ساتسیلیستی» (1958) ، «روح‌بلندی» (1959) ، «در بارة تاریخ و درمه‌های تاریخی» را (1962) به طبع رسانده است. سال 1958 به تاجیکستان سفر کرده، در جشن 1100-سالگی سردفتر ادبیات کلاسیکی تاجیک ابوعبدالله رودکی کتاب ترجمة خیتایی این شاعری بزرگ را هدیه و در منلّیپ طنطندار سخنرانی نمود.

 

Инчунин кобед

سرخانه

سرخانه، قسم اوّل سرود، که به اندازة یک بیت متن سرود اجرا می‌شود. بعضاً سرخط …